گیبون
گیبون مورخ انگلیسی معتقد است اگر کسی حسین را نشناسد اما حوادث عاشورا را مطالعه کند، هر چند سنگدل هم باشد یک نوع محبت و مهربانی در دلش به حسین (ع) احساس خواهد کرد.
«با آنکه مدتی از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم ، مع ذلک مشقّات و مشکلاتی را که حضرت حسین (ع) تحمل نموده ، احساسات سنگ دل ترین خواننده را بر می انگیزد. چندان که یک نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود می یابد.»
سرویلیام مویر
مویر می نویسد: «فاجعه کربلا نه تنها مقدرات خلافت ، بلکه مقدرات ممالک اسلامی را تعیین کرد. کیست که آن عزاداری پرشور و هیجان را ببیند و بداند که هر سال مسلمین کلیه کشورهای جهان چگونه از شام تا بامداد به سینه (عزاداری ) می کوبند و با آهنگ موزون و محزون خود بی آنکه خسته شوند، مجنون وار فریاد می زنند: حسین ،حسین ، حسین ، و حربه برنده و شمشیر دو دمی را که سلسله بنی امیه بدست دشمنان خود داده است ، تشخیص ندهد.»
باز محرم شد و لوای ماتم بپاست
ماتم سلطان عشق شهید کرب و بلاست
به عرض خلد برین فرقه کروبیان
حلقه ماتم زده صاحب ماتم خداست
«سید احمد دهکردی »
فرانسیسکو ـ گابریلی
استاد دانشگاه رم معتقد است که قیام حسین موجب گسترش شیعه در ایران ،عراق و آفریقا شد و امام جزییات حوادث عاشورا را می دانست :
«حسین (ع) در حال عادی از سرنوشت خود اطلاع نداشت اما همین که در صدد می آمد به سرنوشت خود فکر کند تمام وقایع سرزمین کربلا را نه فقط بطور کلی بلکه به طور جزیی می دید... انعقاد مجالس تذکر برای حسین (ع) از طرف شیعیان در قرن چهارم هجری متداول شد در این قرن طوری مذهب شیعه وسعت بهم رسانید که نه فقط در ایران و عراق توسعه یافت بلکه تا آفریقای شرقی هم رفت و ایرانیانی که از ایران به آفریقای شرقی مهاجرت کردند آن مذهب را با خود بردند و مساجدی در سرزمین سومالی و کنیا ساخته شد... مذهب شیعه دوازده امامی در قرن چهارم تا قاره آفریقا و تا ماداگاسکار رفت ... .»
گابریلی ، سلطه آل بویه و توسعه شیعه را نتیجه تبلیغات و بزرگداشت روز دهم محرم سال (61) عاشورا ذکر نموده است .
نیکلسون
نیکلسون می گوید: «بنی امیه طغیان گر بودند و قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند.مسلمین را خوار نمودند وصاحبان اصلی حکومت راکشتند. بنابراین ، تاریخ از روی انصاف حکم می کند که خون حسین (ع) به گردن بنی امیه است .»
نیکلسون در جایی دیگر حادثه کربلا را موجب اتحاد می داند و تأثیر آن را در ایران ذکر می کند.
«حادثه کربلا مایه پشیمانی و تأسف امویان شد زیرا این واقعه شیعیان را متحدکرد و برای انتقام حسین هم صدا شدند و صدای آن ها در همه جا و مخصوصاً نزد ایرانیان که می خواستند از نفوذ عرب آزاد شوند، انعکاس یافت .»
پرچم دین چون به جا ماند از فداکاری او
تا قیامت پرچشمش را دست حق بر پا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد در جهان
بعد از آن با خود هفتاد و دو تن امضاء کند
«آستانه پرست »
جرجی زیدان
جرج زیدان در مورد امام حسین کتاب فاجعه کربلا را تألیف نموده است . زیدان دراین کتاب با مراجعه به کتب معتبر و موثق ، مختصری از تاریخ صدر اسلام و حوادث عاشورا را تا ورود اسیران کربلا به شام آورده است که دراین جا به حضور اسیران در برابر یزید اشاره می گردد:
«... منظره سر بریده حسین (ع) همه را متأثر و محزون ساخت ... وقتی چشمان یزید بر سر بریده افتاد سر تا پا بلرزید و دانست چه عمل بزرگ و فجیعی را مرتکب شده است ... »
عجیب است که یزید به حضرت زینب (س) گفت : پدر و برادرت (علی و حسین ) ازدین خارج شدند.
زینب گفت : تو و پدر و جدت به دین خدا و دین پدر و برادر و جدم داخل شدید.
مضمون نامه عبیدالله بن زیاد به عمربن سعد که شمر فرستاد، چنین است :
«من ترا به طرف حسین نفرستادم که با او به ملایمت و خوشی رفتار کنی و به او امان دهی ... اگر تسلیم شدند پیش من بفرست وگرنه با آن ها بجنگ و همگی را به قتل برسان ، زیرا مستحق کشته شدن می باشند... اسب ها را از روی نعش آن ها بگذرانند اگر اوامر ما را اجرا کنی پاداشی خوبی به تو خواهم داد و گرنه از کار کناره گیری کن ، شمر بن ذی الجوشن فرماندهی کل را به عهده خواهد گرفت ... »
سرنی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ ، ز سیل انقلاب
پشت کوه فتنه ها می ماند، اگر زینب نبود
«قادر طهماسبی »
توماس کارلایل مورخ انگلیسی
کارلیل (کارلایل ) درمورد ایمان استوار و اعتقاد راسخ قهرمان کربلا می گوید:
«بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشته اند آن ها با عمل خود روشن کردند که تقوی و برتری عددی در جایی که حق با باطل روبرو می گردد اهمیتی ندارد پیروزی حسین با وجود اقلیتی که داشت باعث حیرت و شگفتی من است ».
مغلوب شد به ظاهر و غالب به خصم گشت
باید زیان و سود در آخر حساب کرد
شریفی
ادوارد براون مستشرق انگلیسی
او در مورد مصیبت بزرگ کربلا می گوید: «آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخنی به گوش می رسد، مالا مال حزن و اندوه نگردد؟ حتی غیر مسلمانان هم نمی توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در برداشت انکار کنند.»
روز کربلا در دل دوستداران علی و پیروان تشیع ، شعله تازه و فروزان تری برافروخت و ریخته شدن خون نواده پیغمبر با وحشیانه ترین نوع و هزاران شکنجه و عذاب ، خشم و نفرت زاید الوصفی درمیان پیروان امام پدید آورد که در مصیبت کربلا دل ها سخت به درد آمد و از همان وقت این روح شهادت و فداکاری و حقیر شمردن مرگ به فعالیت شیعیان قدرت دائم التزایدی بخشید... .
این زمین پر بلا را نام ، دشت کربلاست
ای دل بی درد، آه آسمان سوزت کجاست
این فضا دارد هنوز از آه مظلومان اثر
گر زدود آه ما عالم سیه گردد رواست
«محتشم کاشانی »
ژنرال سرپرسی سایکس
اوضاع کوفه را در زمانی که حضرت امام حسین عازم کوفه بود و مسافری از کوفه به مکه می رفت ، به امام گفت : دل های مردم کوفه با تو هستند اما شمشیرهای آن ها برخلاف تو.
سرپرسی به مذاکرات طولانی حسین (ع) با عمر بن سعد توجه نموده و نتیجه آن را چنان اعلام می کند که امام حسین حاضر به تسلیم نشد و شجاعت بی نظیر بوجود آورد.
«یاران حسینی حاضر شدند که برای دفاع از خود تا آخرین دقیقه حیات با دشمن جنگ کنند. در حقیقت شجاعت و دلاوری که این عده قلیل از خود نشان دادند، به درجه ای بوده که در تمام این قرون متمادی هر کس آن را شنید، بی اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود».
صاحب اخبار الطوال کسی را که اوضاع کوفه را به امام حسین توضیح داد و گفته است که آنان دل هایشان با تو و شمشیرهایشان بر ضد تو بود. همانا همام بن غالب معروف به فرزدق ثبت کرده است که در منطقه «صفاح » با امام دیدار کرد