رودولف ژایگر
این نویسنده آلمانی که کتاب «خداوند علم و شمشیر»را در مورد حضرت علی نوشته است در مورد امام حسین می نویسد که امام علی (ع) به پسرش مأموریت داد که با ایرانیان (اسیران ) صحبت نماید و قرآن و معنی آن را آموزش دهد چرا که فارسی را به خوبی می دانست .
ویل دورانت
ویل دورانت که کتاب نفیس تاریخ تمدن را نوشته است در همان کتاب به تجلیل حسین از طرف پیروانش بعد از قرن ها اشاره می کند: «شیعیان در کربلا در جایی که حسین (ع) به قتل رسیده به یادگار وی زیارتگاه بزرگی ساخته اند و هنوز هم هر ساله حادثه غم انگیز قتل وی را نمایش می دهند و عزاداری می کنند و از یادگار علی و دو فرزندش حسن و حسین (ع) تجلیل به عمل می آورند».
سلیمان کتانی
این نویسنده در کتاب ارزشمند «علی ابن ابیطالب نبراس و مبراس » ظلم و ستم یزید را چنان دانسته که هنوز هم صدای خون خواهی حسین از پس قرن ها به گوش می رسد.
«ای معاویه ... پسرت یزید کاری که کرد این بود که با حسین بنای خشونت و بی رحمی را گذاشت سرش را برید و به عنوان هدیه شیرینی به خواهرش زینب داد تا به کربلا آید و فریاد شیون از نای شیعه و طرفدارانش برآید که هنوز هم ، به خون خواهی حسین بلند است .
تا چرخ سفله بود خطایی چنین نکرد
بر هیچ آفریده جفایی چنین نکرد
ترسم تو را دمی که به محشر در آورند
از آتش تو دود به محشر در آورند
فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت
گلگون کفن به عرصه محشر قدم زنند
«محتشم کاشانی »
کورت فریشلر
کورت فریشلر آلمانی در مورد امام حسین ، کتاب «امام حسین و ایرانیان » را نوشته است . فریشلر در این کتاب اسناد و مدارک را دقیقاًثبت نکرده است و به حضور نماینده امام در ایران «شهر ری » و آشنایی کم و بیش امام حسین به زبان فارسی و علاقه متقابل امام و ایرانیان ، و حرکت امام حسین از مکه به کربلا و فعالیت مسلم بن عقیل در کوفه و حادثه کربلا و اوضاع ایران و تأثیر خون حسین و نفرین زینب (س) در سقوط اموی اشاره نموده است .
کورت فریشلر طرفداری کارگر ایرانی در کوفه به نام عباس بذائی (اردبیلی ) از مسلم بن عقیل و کشته شدن او توسط سربازان محمد ابن اشعث را ذکر نموده فریشلر در مورد جنگ تن به تن در روز عاشورا می گوید: «در عاشورا جنگ تن به تن از بامداد تا ظهر ادامه داشت و تو گویی قضا و قدر تعمد داشت که آن روز، جنگ به آن شکل ادامه پیدا کند... که تا آخرین لحظه ناظر صحنه های از خود گذشتگی سربازان حسین و خود او بشوند و حتی اندکی از آن فاجعه ها از نظرشان محو نگردد».
در مورد علاقه ایرانیان و حمایت آن ها از امام حسین ، فریشلر به نقل از ابو علی سیمجور ذکر می کند که عده ای از ایرانیان کوفه به سوی قادسیه رفتند و به کربلا رسیدند... و خود را به امام حسین رساندند. حسین گفت : پس بدانید که من و کسانی که نسبت به من وفا دارند فردا به قتل خواهیم رسید و شما از راهی که آمده اید برگردید تا کشته نشوید... ایرانی ها گفتند: کشته شدن در راه تو برای ما سعادت است ... که بین (20 تا 30) نفر مرد ایرانی در کربلا ماندند و فقط اسم (برویج = پرویز) معلوم است .
همچنان که ذکر شد در این کتاب اسناد و مآخذ دقیقاًدرج نشده است و مورخان نیز در این مورد (شرکت ایرانیان در کربلا) سخنی ذکر نکرده اند که فریشلر در این مورد می گوید: «مورخان نام ایرانی ها را تعمداًذکر نکرده اند؛ زیرا خلفای عباسی با آن که به کمک ایرانی ها سر کار آمدند با ایرانی ها عداوت داشتند خلفای اموی نیز خونخوارترین افراد را مأمور اداره ایرانیان می نمودند و نمی توان تردید داشت که یکی از علل علاقه مندی ایرانیان به علی و فرزندانش ناشی از کینه بنی امیه به ایرانیان بود و علی (ع) و فرزندانش بر عکس بنی امیه به ایرانیان علاقه داشتند... مورخان به خاطر بیم از بنی امیه اسم ایرانیان را که از حسین حمایت کردند از قلم انداختند».
در این کتاب به شرکت (20 تا 30) ایرانی در کربلا و شهادت آن ها به نعمان بن ابی عبدالله و قاضی سعد الدین ابوالقاسم عبدالعزیز معروف به ابن براج استناد نموده است .
فریشلر معتقد است که کاروان حسین در کربلا حداکثر 200 نفر بوده و حال آن که حداکثر سپاه پیاده و سوار علیه امام سی هزار نفر بودند.
حماسه حسینی با توجه به مقایسه دو سپاه یکی از حماسه های رزمی بزرگ جهان است : «کشته شدن حسین و یارانش قطع نظر از هر نوع نظریه ایدئولوژی از لحاظ شجاعتی که از آن مرد (بزرگ ) و یارانش به ظهور رسید، یکی از حماسه های رزمی بزرگ جهان است آدمی وقتی نوشته مورخان را در خصوص روحیه حسین (ع) می خواند،حیرت می کند که آن مرد دارای چه ایمان و اراده ای بود که آن موقع از مشاهده سر شکافته و خونین پسرش (علی اکبر) ... گریه نکرد و ننالید و گفت خدایا این قربانی را در راه دین برحق خود، اسلام بپذیر.
به نظر می رسد که فریشلر به جای علی اصغر، علی اکبر را نوشته است .
چرا که پس از اصابت تیر حرمله بن کاهل اسدی به علی اصغر (ع) امام حسین (ع) خون او را به آسمان پاشید که حتی قطره ای از آن خون به زمین نیفتاد.
از نظر کورت فریشلر، نطق زینب در کوفه هم در مردم تأثیر نمود و هم روحیه نستوه و خلل ناپذیر او را نشان داد و هم جوابی دندان شکن در جمع به عبیدالله زیاد داد.
«نطق زینب در مردم خیلی اثر نمود... اولین بار بود که یک زن در کوفه ، با صدای بلند برای مردم نطق می کرد... از روزی که شهر کوفه از صدر اسلام بنا شد تا آن روز اتفاق نیفتاده بود... زنی که حرف می زد یک اسیر بود و نطق کردن یک مرد اسیر یک پدیده خارق العاده جلوه می نمود تا چه رسد به اینکه یک زن اسیر نطق نماید که ... ما عظمت خود را از دست نداده ایم ما از خانواده رسالت هستیم و مباهات می کنیم که مردان ما در راه حق کشته شده اند و ما اسیران رنج را جهت پیروی از حق تحمل می نماییم ... برادرم با جدش رسول الله در بهشت است ... ولی آن ها که برادرم را کشتند در این دنیا ملعون می شوند... در دنیای دیگر در قعر جهنم اند... »
به نوشته فریشلر، علی بن حسین (ع) (امام زین العابدین ) در دمشق بستر بیماری بود پزشکی ایرانی ـ که از پزشکان جندی شاپور به نام بختیشوع بود امام را معالجه کرد و تجویز دارو نمود.
و امام حسین در کربلا کمک ملائکه را نپذیرفت .
جبرئیل آمد که ای سلطان عشق
یکه تاز عرصه میدان عشق
دارم از حق بر تو ای فرخ امام
هم سلام و هم تحیت هم پیام
که امام حسین (ع) جواب داد:
جبرئیلا رفتنت زینجا نکوست
پرده کم شو در میان ما و دوست
قصه کوته شمر ذی الجوشن رسید
گفتگو را آتش خرمن رسید...
«عمان سامانی »
بار تولومو
به مسئله ای تازه در تاریخ اشاره می نماید که حکایت از ارتباط ایرانیان با امام حسین دارد که نماینده امام حسین در پنج فرسخی کوفه در محلی به نام «سلوجی » برای ایرانیان به زبان فارسی سخنرانی کرد و حکومت یزید را برای ایرانیان افشاء نمود.
«در 17 رجب سال شصتم هجری نماینده امام حسین (ع) در سلوجی نطقی به زبان فارسی نمود... از روزی که یزید به جای پدر در دمشق نشست فسق و فجور در دستگاه علنی شد... در آمد بیت المال فقط صرف پرداخت مستمری کسانی می شود که می توانند وسائل فسق و فجور یزید را فراهم نمایند و زن های بیوه و یتیمانی که شوهر و پدرشان در جنگ کشته شده اند در بلاد اسلامی تکدی می کنند و هیچکس به فکر تأمین زندگی آن ها نیست . احترام خانواده نبوت رفته ،... حسین (ع) مشاهده می نماید حکومت ظلم و فساد عن قریب اسلام را از بین خواهد برد تصمیم گرفته است ... برای نجات اسلام از ظلم و ستم اقدام کند.»
موریس دو کبری
مورخ اروپایی در مورد کسانی که به عزاداری امام حسین پس از قرن ها خرده می گیرند، می گوید:
«اگر تاریخ نویسان ما حقیقت ِ روزِ عاشورا را درک می کردند، این عزاداری را غیر عادی نمی پنداشتند. پیروان حسین (ع) به واسطه عزاداری به امام می دانند که زبونی و پستی و زیر دستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کنند؛ زیرا شعار امام و پیشوای آنان تن ندادن به ظلم و ستم بود. حسین در راه شرف و ناموس و مردم و بزرگی مقام و مرتبه اسلام از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی های یزید نرفت . پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشق خود قرار داده و از ظلم یزیدیان ، بیگانگان خلاصی یافته و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم ، و این است خلاصه تعالیم اسلام . ملتی که از گهواره تا گور تعلیماتش چنین است ، پیداست دارای چه مقام و مرتبتی خواهد بود چنین ملتی دارای هر گونه شرف و افتخار هست چون همه سرباز حقیقت و عزت و شرافت اند».
درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین
بذر همت در جهان افشاند افکار حسین
حق و باطل را به خون خویش کرد از هم جدا
آری آری تا ابد بر جاست آثار حسین
گر نداری دین به عالم لااقل آزاده باش
این کلام نغز می باشد ز گفتار حسین
«فضل الله صلواتی »
بولس سلامه
بولس سلامه حقوق دان و نویسنده مسیحی بیروتی می گوید:
«شب هایی که بیدار بودم و با درد و رنج می گذراندم و افکار و تخیلاتم مرا به یاد گذشتگان کشاند و در تاریخ گذشته دو شهید بزرگ امام علی (ع) و سپس امام حسین را به یاد من آورد، یک بار به مدت طولانی در علاقه به آن دو بزرگوار گریستم ، سپس شعر علی و حسین سروده ام ».
کاپتین . ه- نیبلت . ج . پ
نیبلت ، به آخرین شب حیات بابرکت امام در کربلا اشاره می نماید که امام حوادث روز عاشورا را به یارانش توضیح داد و فرمود کسانی که با حسین بمانند جز به مرگ نیندیشند. از این رو از همه خواست که در تاریکی امام را ترک نمایند.
«آن شب هنگامی که آتش اردوها در اطراف او در بیابان شعله می زد، امام پیروانش را جمع کرد و در یک سخنرانی طولانی و قلب نواز گفت : کسانی که با من بمانند فردا شهید خواهند شد. سپس عمل بسیار زیبایی انجام داد که نشانه آگاهی کامل او از ضعف بشری و قدرت روح فداکاری وی و علامت قلب رئوف آن بزرگوار بود... به پیروان خود گفت که هرکس جرئت و قوت ایستادگی و شهادت را در خود نمی بیند در تاریکی به طور ناشناس و بدون خجلت برود. صبح روز عاشورا که ابرهای ارغوانی در آسمان شرق جمع می شد هفتاد و یک نفر با ایمان دور امام را گرفتند و همگی آماده مرگ و شهادت بودند».
یکی از مقتل نویسان شب عاشورا را چنین نقل می نماید:
«حسین بن علی یارانش را جمع کرد و پس از حمد و ثنای خدا گفت : خدایا تو را می ستایم که ما را به وسیله نبوت گرامی داشتی به ما قرآن آموختی در دین بصیرتمان عنایت کردی ... من هیچ کس را شایسته و بهتر از یاران خود و هیچ خاندانی را صادق تر و متحدتر از خاندانم ندیده ام . خداوند از جانب من بهترین پاداش به شما بدهد... بدانید که من همه شما را آزاد کرده و بیعت خود را از شما برداشتم ، تاریکی شب پوشش مناسبی است که سواره شده و بروید... زیرا اینان مرا خواسته و اگر به من دست یابند دیگران را دنبال نمی کنند... جوابی که شنیده شد سوگند به خدا چنین نمی کنیم ، بلکه جان و مال و خانواده خود را فدایت کرده و همراه تو می جنگیم تا به خواسته ات برسیم خداوند زندگی بدون تو را زشت گرداند».
صاحب لهوف آخرین شب زندگانی امام حسین (ع) را چنین می نگارد:
«چون شب عاشورا در رسید، حضرت سیدالشهدا (ع) اصحاب و یاران خود را جمع نمود و شرایط حمد و ثنا الهی به جا آورد و به یارانش فرمود من هیچ اصحابی را صالح تر و بهتر از شما و نه اهل بیتی را فاضل تر و شایسته تر از اهل بیت خویش نمی دانم . خدا به همگی شما جزای خیر دهد، اینک تاریکی شب شما را فرا گرفته است هر یک از شمادست یکی از مردان اهل بیت مرا بگیرید و در این شب تار از دور من متفرق شوید؛ زیرااراده دشمن به جز من نیست ... پس از حضرت حسین (ع) جمله به سخن در آمدند ونخست قمر بنی هاشم ، جناب ابوالفضل العباس (ع) گفت : بعد از تو در دنیا چگونه زنده بمانیم ؟ هر گز خدا چنین روزی را به ما نشان ندهد و سایر برادران نیز تابع او شدند.
سپس آن حضرت نظری به فرزندان عقیل نمود و فرمود: مصیبت مسلم بن عقیل شما را بس است . من شما را اذن دادم به هر جا که خواهید بروید... پاسخ شنیده شد... یابن رسول الله، هرگز از تو جدا نمی شویم ولکن خویش را سپر بلا می نماییم تا در پیش روی تو کشته شویم در هر مورد که تو باشی ما هم با تو خواهیم بود خدا زندگانی را بعد از تو زشت گرداند».
توماس ماساریک
توماس ماساریک مصیبت های امام حسین (ع) را با حضرت عیسی (ع) مقایسه نموده ، می نویسد:
«مصائب مسیح نسبت به مصائب حسین (ع) مانند پرکاهی است در برابر کوهی بزرگ ».
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته بر عرش اعظم است
«محتشم کاشانی »
جستیس آ. راسل
جستیس شاعر انگلیسی به بی ادبی سپاه ستم پیشه یزید اشاره می کند و منظره غم انگیز آن را چنین می نویسد:
«... آن ها دهان مبارک امام را با شلاق های خود نواختند. ای دهانی که من بارها مهبط ملائکه و هنگام طفولیت فروهشته بر لب پیامبر دیده ام ، ای بدنی که زیر پای ستوران خوار شدی . این همان بدن پاکی است که بینندگان را مسحور می کرد. خونی که از رگ های مبارکت ریخته و خشک شده ، معجونی آسمانی است که تا کنون هیچ سم اسبی با چنین رنگ الهی رنگ نشده است . ای زمین برهنه و بایر کربلا که در روی تو نه علفی است و نه چمنی ، برای ابد آهنگ حزن و آه بر تو پوشیده باد چون که در سرزمین تو بدن پاره مقدس پسر فاطمه (ع) افتاده است که روح خویش را به خدا تقدیم نمود.»
ای قوم در این عزا بگریید
بر کشته کربلا بگریید
دل خسته ماتم حسینید
ای خسته دلان هلا بگریید
تا روح که متصل به جسم است
از تن نشود جدا بگریید
بر جور و جفای آن جماعت
یک دم ز سر صفا بگریید
«سیف فرغانی »
چارلز دیکنس
این نویسنده انگلیسی در قیام عاشورا هیچ گونه خواست مادی را دخیل ندانسته و فداکاری آن روز را صرفاً برای اسلام دانسته است .
«اگر منظور حسین (ع) جنگ در راه خواسته های دنیایی خود بود، من نمی فهمم چرا خواهران و کودکانش را همراه خود برد؟ پس عقل چنین حکم می کند که او به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد.»
به قتلگاه اندر، جلوه عشاق بین
یکی جدا دست او، یکی سر از تن جداست
حسین (ع) لب تشنه شد شهید در راه حق
به روز حشر و جزا هم خونبهاست
«سید احمد دهکردی »