از دشمنی که در سینه ها مخفیانه رخنه می کند و در گوشها آهسته می دمد، بپرهیزید [امام علی علیه السلام]
مدرسه ابتدایی پسرانه غیر دولتی امام هادی (ع) سبزوار
ولادت امام رضا مبارک
دوشنبه 89 مهر 26 , ساعت 9:15 عصر  
 


ای آنکه تو طالبی رضا را بینی


                           بی پرده تجلی خدا را بینی


گر پرده اوهام به یکسو فکنی


                           اندر پس این پرده خدا را بینی


میلاد سراسر نور امام هشتم ولایت بر شیعیانش مبارک باد

التماس دعا!



نوشته شده توسط حمید امامی راد | نظرات دیگران [ نظر] 
ضرب المثل های آپ دیت
یکشنبه 89 مهر 25 , ساعت 1:16 عصر  

اساتید و بزرگان ادبیات فارسی برای اینکه در آینده ای نه چندان دور، بعضی از ضرب المثل های اصیل ایرانی – به علت وجود بعضی از لغات و اصطلاحات – از بین نروند، تصمیم گرفتند که برخی از این ضرب المثل ها را به گونه زیر بازسازی کنند:


بیف استراگانوفه خالته، بخوری پاته نخوری پاته!
*
موش تو سوراخ نمی رفت ساید بای ساید به دمبش می بست!
*
آب در “آب سرد کن” و ما تشنه لبان می گردیم!
*
آب که سر بالا میره، قورباغه “هوی متال” میخونه!!!
*
پرادو سواری دولا دولا نمیشه!
*
نابرده رنج گنج میسر نمی شود — مزد آن گرفت جان برادر که کلاه برداری کرد
*
“کافی میت” نخورده و دهن سوخته!
*
اسکانیا(scania) بیار باقالی بار کن!
*
گر صبر کنی ز قوره، لوپ لوپ سازی!
*
پاتو از پارکتت درازتر نکن!
*
هری پاتر آخرش خوشه!
*
قربون بند کیفتم، تا کارت سوخت داری رفیقتم!
*
گیرم پاپی تو بود فاضل — از فضل پاپی تو را چه حاصل
*
ندیدیم اورانیم ولی دیدیم دست مردم!
*
ادکلن آن است که خود ببوید — نه آنکه فروشنده بگوید
*
ماکرو ویو به ماکرو ویو می گه روت سیاه!
*
بزک نمیر بهار میاد آناناس با خیار درختی میاد!
*
یا منچستریه منچستری یا رُمیه رُمی(AS Rom )
*
سرش بوی پیتزای سبزیجات میده!!!
*
آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب!



نوشته شده توسط حمید امامی راد | نظرات دیگران [ نظر] 
بهترین زندگی دنیا
یکشنبه 89 مهر 25 , ساعت 1:6 عصر  

شروع بهترین زندگی دنیا

از دختران ممتاز زمان خودش بود. پدر و مادرش از اصیل ترین و شریف ترین خانواده ها بودند.زیبایی ظاهری و معنوی و اخلاق و معاشرت و مهربانی را از والدین خود به ارث برده بود. به خاطر جایگاهی که پدرش داشت گاه و بیگاه آدم های پولدار شهرش از او خاستگاری می کردند . اما پدرش خوشش نمی آمد کسی در این باره حرف بزند.انگار پدرش جوان دیگری را برای او در نظر گرفته بود. دوست داشت از طرف او پیشنهاد بشود. سران شهر چند مرتبه از او تقاضای ازدواج کردند ولی او و پدرش پیشنهادشان را نپذیرفتند. انگار این ثروتمندها حس کرده بودند که پدر و دختر کس دیگری را برای ازدواج در نظر گرفته اند.

         بین مراسم عقد و عروسی فاصله‌ای کوتاه افتاد اما این فاصله دلیل خاصی نداشت بلکه به این جهت بود که از طرفی علی از پدرخانمش خجالت می‌کشید قدم پیش بگذارد و همسر خودش را به خانه ببرد و از طرف دیگر پدر خانمش هم به خاطر رعایت شان و رضایت دخترش نمی‌خواست در این مورد پیشگام شود.
        این فاصله میان مراسم عقد و عروسی به ظاهر چند ماه طول کشید و جریان مسکوت ماند اما سرانجام برادر علی پیشش رفت و دلیل سکوت او را پرسید و از او خواست که مقدمات عروسی را فراهم کند.
        علی از پدر خانمش خجالت می‌کشید که از عروسی فاطمه حرف بزند اما برادرش موضوع را دنبال کرد و سرانجام تصمیم این شد که با هم پیش پدر خانمش رفته و موضوع را با ایشان بر میان بگذارند.
        پس از سلام و احوالپرسی، با وقار و ادب در گوشه‌ای نشست و از شدت حیا سر به زیر انداخت.پدرخانمش از او پرسید: علی جان، آیا دوست داری همسرت را به خانه‌ات ببری؟
        - بله
        - بسیار خوب، به خواست خدا امشب یا شب آینده همسرت در خانه‌ات خواهد بود.حالا برو برای فاطمه خانه‌ای فراهم کن.
        حارثه یکی از آشناهای علی یکی از خانه‌های مسکونی خودش را در اختیار او گذاشت و آن حضرت هم به سروسامان بخشیدن و آراستن اتاق ویژه عروس پرداخت...




نوشته شده توسط حمید امامی راد | نظرات دیگران [ نظر] 
پاداش بیماری
یکشنبه 89 مهر 25 , ساعت 12:27 عصر  
نماز و فرشته ها

خیلی دوستش می داشتند. حاضر بودند جانشان را فدای او کنند. مواظب رفتار و کردار و حرفهای او بودند تا درسی از او بیاموزند. به صداقت او ایمان داشتند. سالها بود در کنارش زندگی می کردند. از وقتی او به شهرشان آمده بود عشق و دوستی و صمیمیت بین مردم شعله ور بود.با آمدن او بود که برکت به زندگی و شهرشان برگشته بود. او را عطیه الهی برای خود می دانستند. روزی در مجلسی کنار هم نشسته بودند. دیدند آن مرد بزرگ در حالی که به طرف آسمان نگاه مى کرد، تبسمى نمود. علت تبسم او را نمی دانستند.یکی از آنها جلو آمد و پرسید:
        ما یک لحظه متوجه شدیم که شما به سوى آسمان نگاه کردید و لبخندى بر لبانتان نقش بست ،ممکن است علت آن را برای ما بگویید؟ آن مرد بزرگ حالی که تبسم از لبانش محو نشده بود گفت:به آسمان نگاه مى کردم ، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش ‍ عبادت شبانه روزى بنده با ایمانى را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول مى شد، بنویسند؛ ولى او را در محل نماز خود ندیدند. او در بستر بیمارى افتاده بود.فرشتگان به سوى آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند:ما طبق معمول براى نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم . ولى او را در محل نمازش نیافتیم ، چون او در بستر بیمارى بود.
        خداوند به آن فرشتگان فرمود:تا او در بستر بیمارى است ، پاداشى را که هر روز براى او هنگامى که در محل نماز و عبادتش بود، مى نوشتید، بنویسید. بر من است که پاداش ‍ اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیمارى است ، برایش در نظر بگیرم .



نوشته شده توسط حمید امامی راد | نظرات دیگران [ نظر] 
تصمیم کبری (طنز)
یکشنبه 89 مهر 25 , ساعت 12:21 عصر  

گاو ماما می کرد؟گوسفند بع بع می کرد؟سگ واق واق می کرد.


همه با هم صدا می زدند حسنک کجایی؟


شب شده بود اما حسنک هنوز به خانه نیامده بود حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.

 

 

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط حمید امامی راد | نظرات دیگران [ نظر] 
تغذیه یک ساله ها
یکشنبه 89 مهر 25 , ساعت 12:18 عصر  

تغذیه بعد از یک سالگی

تغذیه کودکان بعد از یک‌سالگی

از یک سالگی به بعد آیا می دانید که تغذیه کودک باید حاوی چه مواد مفیدی باشد ؟
حوالی یک‌سالگی، کودک باید از 6 گروه غذایی اصلی یعنی گروه نان و غلات، گروه شیر و لبنیات، گروه گوشت و تخم‌مرغ و حبوبات و گروه میوه‌ها و گروه سبزی‌ها استفاده کند
 
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط حمید امامی راد | نظرات دیگران [ نظر] 
جملاتی از دکتر علی شریعتی
شنبه 89 مهر 24 , ساعت 2:10 عصر  

چند عکس و جملاتی زیبا از دکتر شریعتی
 



.............................. ..........


می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !
دکتر علی شریعتی
****************************** *****************

 

 

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط حمید امامی راد | نظرات دیگران [ نظر] 
<   <<   116   117   118   119   120   >>   >
درباره وبلاگ

مدرسه ابتدایی پسرانه غیر دولتی امام هادی (ع) سبزوار

حمید امامی راد
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 28 بازدید
بازدید دیروز: 37 بازدید
بازدید کل: 414393 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
نوشته های پیشین

مرداد 89
شهریور 89
اردیبهشت 90
فروردین 90
بهمن 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
مهر 89
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
شهریور 92
تیر 92
آذر 92
خرداد 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
شهریور 93
دی 93
خرداد 94
تیر 94
شهریور 94
لوگوی وبلاگ من

مدرسه ابتدایی پسرانه غیر دولتی امام هادی (ع) سبزوار
لینک دوستان من

دست خط ...
بسم الله العلی العظیم
فرج نزدیک است...
آموزشی - مذهبی
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
ورزشهای رزمی
حرفهای آسمانی
ایستگاه عاشوراییان
مهدویت
*مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)*
بسیجیان عملیاتی
دکتر علی حاجی ستوده
طواف دل
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

17 راهکار ساده برای این که خیلی خیلی باهوشتر شوید
دو داستان عبرت آموز از نهج البلاغه
فضاهای متفاوت برای دوست یابی!
نکاتی برای داشتن یک خانواده اخلاقی
پوشش مادر در منزل چگونه باید باشد؟
ثواب شاد کردن کودکان
طالبان فرزند صالح بخوانند
[عناوین آرشیوشده]