برخلاف یادگیری از طریق مهارت های فکری مثل استدلال، درک و حفظ کردن، در تفکر و یادگیری خلاق، توانایی هایی چون ارزشیابی (توانایی حس کردن مشکلات و تناقضات) و ارایه اطلاعات به صورت های متفاوت (به طور مثال رعایت فصاحت، انعطاف پذیری، ابتکار شرح و توضیح) به کار گرفته می شود. بچه ها ترجیح می دهند به جای حفظ کردن، اطلاعات را به روش های خلاق یاد بگیرند که در این صورت بهتر و بیش تر هم یاد می گیرند. این سوال نشان دهنده تفاوت بین یادگیری از طریق کتاب های درسی یا یک بزرگ تر و یادگیری خلاق است: -کریستف کلمب در چه سالی آمریکا را کشف کرد؟ 1492. پاسخ نیازمند تشخیص و حفظ کردن اطلاعات است.
-کریستف کلمب و ستاره شناسان چه تفاوت و چه شباهتی دارند؟ پاسخ نیازمند درک بیش تر است نه حفظ کردن و این سوال دانش آموزان را به فکر درباره دانسته هایشان وا می دارد.
فرض کنید که کریستف کلمب در ابتدا وارد کالیفرنیا می شد، زندگی و تاریخ، چگونه عوض می شد؟
پاسخ این سوال نیازمند تفکر خلاق مثل: تخیل، تجربه، کشف، شرح و توضیح ابتکار عمل، آزمایش راه حل ها و کشف ارتباطات است.
رفتار خلاق در نوجوانان
نوجوانان طبیعتی کنجکاو دارند، آن ها با سوال کردن، جست وجو، آزمایش و بازی یاد می گیرند.آن ها نیاز به فرصت هایی دارند تا جهان را از نزدیک تر ببینند، نیاز به لمس کردن دارند و نیاز به زمان تا تجربه ای خلاق داشته باشند و ما میل کودکان به کنکاش در جهان را محدود می کنیم.ما با گفتن «کنجکاوی گربه را به کشتن می دهد» آن ها را ناامید می کنیم. اگر صادق تر بودیم تصدیق می کردیم که کنجکاوی یک گربه خوب می سازد و گربه ها مهارت بسیار زیادی در آزمایش کردن و فهمیدن خطرناک یا بی خطر بودن چیزها دارند و به همان اندازه بچه ها هم تمایل بسیار زیادی به کند و کاو دارند که این تمایل اساس کنجکاوی و خلاقیت نوجوانان است.
رفتار خلاق در کودکان مدرسه ای
بچه ها در سن مدرسه دارای خلاقیت بسیار بالاو تخیل فعال بوده و با کنکاش، خطر کردن، شرح دادن، آزمایش و تعریف نظرهای خود یاد می گیرند.محققان پیشنهاد می کنند که بسیاری چیزها را از طریق نیروهای خلاقیت، موثرتر و اقتصادی تر می توان آموخت.
نقش معلم ها چیست
معلمان هوشمند با به کارگیری یک برنامه درسی مناسب می توانند فرصت های زیادی را برای ایجاد رفتارهای خلاق پدید آورند. آن ها با محول کردن تکالیف خاص، بچه ها را به انجام کار خلاق، یادگیری مستقل و انجام پروژه های فردی و آزمایش فرا می خوانند.
معلم ها می توانند با استفاده از مواد برنامه درسی خود تمرین های مقدماتی را برای بچه ها و فرصت هایی را برای تفکر خلاق بچه ها به صورتی قانونمند و ارزشمند فراهم کنند.
موارد زیر به پرورش خلاقیت نوجوانان کمک می کند:
-به کودکان آموزش دهیم که از تلاش های خود راضی بوده و به ارزش آن پی ببرند.
-به سوالات غیرعادی کودکان احترام بگذاریم.
-به نظرات و راه حل های عجیب آن ها احترام بگذاریم چرا که کودکان بسیاری از ارتباطات را می بینند که والدین و معلمان آن ها را نمی بینند.
-به کودکان نشان دهیم که نظراتشان ارزش شنیدن و فکر کردن را دارد و آن ها را به آزمایش کردن نظراتشان تشویق کرده و با ایجاد رابطه میان کودکانمان و دیگران به نظراتشان اعتبار دهیم.
-فرصت هایی را برای آن ها فراهم کنیم که به ابتکارهای فردی آن ها ارزش و اعتبار می دهد.
-نظارت بر کودکان و وابستگی زیاد به یک برنامه آموزشی معین یادگیری و ابتکار عمل را در کودک از بین می برد.
-استفاده از مطالب آموزشی بسیار زیاد و بدون در نظر گرفتن فرصت هایی برای فکر کردن شدیدا مانع یادگیری کودک می شود.
-می توانیم فرصت هایی را فراهم کنیم تا کودک بدون ترس از ارزیابی فوری فکر وکشف کند.ارزشیابی مکرر به خصوص در هنگام تمرین، یادگیری و ابتکار و استفاده از روش های خلاق کودک را نگران می سازد.ما باید اشتباهات صادقانه آن ها را به عنوان بخشی از جریان خلاقیت بپذیریم.
والدین چه نقشی دارند
کودکان به صورت طبیعی با رقصیدن، آواز خواندن، قصه گفتن، بازی و... به صورت خلاق یاد می گیرند.یکی از چالش های خلاقیت، مدارس رسمی هستند. چرا که در دوره تحصیل والدین هم مانند معلم ها بچه ها را تشویق می کنند که رفتارهای مودبانه داشته باشند، مطیع باشند، از قوانین پیروی کنند و مانند دیگران باشند، در حالی که این گونه برخوردها تا حدی استعداد و خلاقیت را در کودکان نابود می کند.والدین با رعایت موارد زیر می توانند خلاقیت را در کودکانشان پرورش دهند.
-تشویق کودکان به کنکاش، کنجکاوی، آزمایش،تخیل، سوال کردن و گسترش استعدادهای خلاق.
-فراهم کردن فرصت برای بیان خلاق و حل مسایل به صورت خلاق.
-آماده کردن بچه ها برای تجربیات جدید.
-یافتن روش های مناسب در تغییر رفتارهای مخرب به رفتارهای سازنده و خلاق و استفاده نکردن از روش های کنترل تنبیهی.
-یافتن راه حل هایی برای حل تضاد بین نیازهای هر یک از اعضای خانواده.
-اطمینان از توجه و احترام به تمام اعضای خانواده و ایجاد فرصت برای شرکت خلاق تمام اعضا در رفاه خانواده به عنوان یک کل.
-استفاده از آنچه مدارس به صورت خلاق تهیه می کنند و تلاش برای تکمیل تلاش های مدرسه.
-ایجاد هدف، تعهد و قدرت بخشیدن به خانواده.
چگونه خلاقیت از بین می رود
آموختن این که تنها یک راه درست در انجام کارها وجود دارد و اصرار به انجام کار به روش درست اشتیاق کودک برای استفاده از روش های جدید را می کشد.
-اصرار به واقع بین بودن و نداشتن تخیل زمانی که پرواز کودک در آسمان رویا را احمقانه می پنداریم و کودک را تالاپ به روی زمین می اندازیم، اشتیاق برای خلاقیت را در او می کشیم.
- مقایسه کودکمان با بچه های دیگر و اصرار به اطاعت کردن، خلاقیت را از بین می برد، چرا که اساس خلاقیت، آزادی در اطاعت کردن یا نکردن است.
حق پرورش خلاقیت برای تمام کودکان
بچه ها حق دارند احساساتشان و نگرش خود درباره رویدادها را بیان کنند، درباره خودشان توضیح دهند و نسبت به همه چیز عکس العمل اخلاقی نشان دهند، بترسند، امیدوار باشند و جهان تخیل و رویاها و تصورات خودشان را داشته باشند و حق دارند به نحوه خود زندگی کنند.بچه هایی که دایم وادار به اطاعت می شوند فرصت بیان خلاق ندارند. در سال 1925 استعداد همان هوش تعریف می شد، اما امروزه در فرضیه های مربوط به استعداد به ویژگی های دیگری نیز توجه داشته اند مثل: علاقه، انگیزه، تصمیم، توجه، پشتکار، خلاقیت، اعتماد به نفس و عزت نفس.خلاقیت بالابه سادگی به وجود نمی آید، بلکه نتیجه سال ها یادگیری، تفکر و آمادگی است. در حقیقت بسیاری از روان شناسان بر تمرین تفکر عمیق تاکید دارند و اهمیت آن را بیش تر از استعداد و علاقه ذاتی می دانند که در این صورت عملکرد اغلب مدارس در پرورش استعدادهای ذهنی دانش آموزان زیر سوال می رود. تاریخ سرشار از افراد خلاقی است که در دوران دانش آموزی معلمان رضایت زیادی از آن ها نداشته اند. نقش اصلی تحصیل، فراهم کردن تجربه تفکر خلاق برای دانش آموزان است.
خلاقیت جریانی اجتماعی و مشترک است
بر خلاف عقیده عموم، برای ایجاد تفکر خلاق، بیش تر از توانایی های فردی، نیازمند حمایت اجتماعی هستیم، افراد باید به سرمایه های اجتماعی مثل منابع هوشی، اقتصادی، فرهنگی و نهادی در طبیعت دسترسی داشته باشند و این منابع به صورت متفاوت بین افراد تقسیم شده اند و دسترسی به آن ها بستگی به شرایط افراد در جامعه دارد.
چالش های تحصیلی
آموزگاران مسوول حمایت از تفکر و بیان خلاق کودکان هستند.حتی تفاوت در اعتقادات، به عنوان یک معلم بر انتظاراتمان از بچه ها و تمرین های روزانه آن ها تاثیر می گذارد. پس یک معلم در قبال تفکر خلاق کودکان هم به عنوان یک مشوق و هم مانع عمل می کند.به طور مثال بسیاری از معلمان و والدین تیزهوشی را با خلاقیت (پرورش جریان تولید) اشتباه می کنند و اشتباه دیگر مترادف دانستن خلاقیت با رفتارهای نادرست، عجیب و حتی مخرب است.خلاقیت به طور طیبعی شکوفا نمی شود. بلکه مانند توانایی های دیگر نیازمند تشویق و راهنمایی است. بر اساس عقیده شکوفا شدن خلاقیت به طور طبیعی که نتیجه فرضیات اقتصاد آزاد است، نقش معلمان در راهنمایی و رشد کودکان کمرنگ می شود.
بچه ها نیازمند تربیتی لطیف هستند، راهنمایی های ماهرانه از اهداف برنامه های هنرمندساز است. مثل بچه های جوانی که در Reggio Emilia کتاب راهنمایی از شهرشان درست کردند و نوجوانان بروکلین که از مهارت ها یشان در هنر گرافیک استفاده کرده و اظهارات قوی راجع به هویت خود، خشونت و مواد مخدر در جامعه ارایه کردند و بچه های اسکاتلندی که در سن 10 تا 14 سالگی یک پروژه سه بعدی را ساختند و در معرض نمایش عموم قرار دادند. در تمام این موارد خلاقیت خود به خود شکوفا نشده است. بلکه بچه ها آموخته اند که منابع و مهارت ها را به بهترین وجه به کارگیرند و سپس به آن ها فرصت داده اند تا تحت نظارت افراد حرفه ای و همسالانشان این مهارت ها را تمرین کنند.
اخذ:www.persiakids.com