بسیار گفته می شود که اعمال انسان حقیقی است که غیر از نفس و وجود انسان است و دارای شخصیت وجودی مستقل است، به طوری که در هنگام مرگ و در قبر و عالم برزخ ظاهر می شود و انسان آن را می بیند و از طرفی باید خود را معرفی کند تا صاحبش آن را بشناسد. ضمن تأیید صحت این مطلب، برای فهم و درک دقیق و صحیح این موضوع باید گفت: با مرگ، حجاب ها از مقابل دیدگان انسان کنار می رود: "فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید" (ق /22) ما پرده را برداشتیم و دیده ات امروز تیز است، باطن هر چیز آشکار می شود، از جمله باطن خود انسان و اعمال وی، علت این که ما آن ها را نمی شناسیم، این است که ما با باطن عمل خویش آشنا نیستیم و تنها ظواهر آن را دیده ایم.
به تعبیر علامه تهرانی انسان که وارد برزخ نمی شود، با "موجودیت" و"فعلیت" خود وارد می شود. در این دنیا، خودیت و ملکات او پنهان و تنها ظاهر کردارش پیداست. در عالم برزخ این امور پنهان، یک درجه ظهور می کند، اعمالش به صورت ملکوتیشان ظاهر می شود و ملکاتش که روی شخصیت او اثر گذاشته است. در آن جا ظهور می کند. (1)
قرآن کریم می فرماید: "یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضراً و ما عملت من سوء تودّ لوأن بینه و بینها امداً بعیداً، و یحذرّکم الله نفسه والله رئوف بالعباد" (آل عمران /30) روزی که هر کسی آنچه کار نیک به جا می آورد و آنچه بدی مرتکب شده است، حاضر می یابد و آرزو می کند: کاش میان او و آن [کارهای بد] فاصله ای دور بود. و خداوند شما را از خود برحذر می دارد و خدا به بندگان خود مهربان است.
و نیز می فرماید:"فمن یعمل مثقال ذرة خیره یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره" (زلزال /7)
در این آیات، آشکار است که انسان خود عمل را می بیند، نه چیز دیگری (مثلا جزای آن)، اما چون باطن و حقیقت این عمل که وی قبلا آن را ندیده بود ظهور می کند، آن را نمی شناسد ولی با معرفی سریع تشخیص می دهد. این تشخیص مانند حالتی است که انسان با دوستی که سال ها ندیده است مواجه شود. در ابتدای امر او را نمی شناسد، اما همین که او خودش را معرفی می کند، می گوئیم تو همان فلانی هستی، در حالی که ممکن است ظاهرش بسیار تفاوت کرده باشد. حقیقت عمل نیز به همین نحو است، همین که خود را معرفی می کند، بلافاصله پی می بریم که این همان حقیقت و باطن فلان عمل ماست. منتها چون قبلا چشم باطن بین نداشتیم، متوجه آن نمی شدیم. همان طور که آن دوست را اگر پیش از معرفی اش، در خیابان به عنوان رهگذر ببینیم، شاید نشناسیم.
پی نوشت:
1- علامه تهرانی، معاد شناسی، ج3، ص263
منبع: دکتر حسین سوزنچی – زندگی پس از مرگ
اخذ: تبیان