عبد شاکر آن انسانى است که با نعمت خدا معصیت نکند و با تکیه بر نعمت الهى، با امر و نهى حضرت او- که به مصلحت انسان تنظیم شده- به مخالفت با وجود مقدس پروردگار برنخیزد.
راستى چه جنایت بزرگ و سنگینى است که انسان نعمت الهى را که عبارت از تمام اعضا و جوارح انسانى و زمین و هوا و خوراک و پوشاک و تمام مواد مادى است صرف گناه و مخالفت با حضرت دوست که از باب کرم و لطف و عنایت این همه نعمت در اختیار آدمى گذارده بنماید!!
گناهکار براى گناه ابزارى جز نعمتهاى الهى در اختیار ندارد، کسى که مىخواهد به نامحرم نظر کند و راه خیانت به ناموس یک مملکت را به روى خود باز کند جز این نیست که باید از نعمت چشم و قدم و مال و شهوت براى رسیدن به امیال شیطانى و جهنمىاش مایه بگذارد.
کسى که مىخواهد از صداى حرام و آواز محرم و لهو و لعب و موسیقىهاى ایمان برانداز، لذّت ببرد جز این نیست که باید از گوش و مال که هر دو نعمت حقاند مایه بگذارد.
کسى که مىخواهد دروغ بگوید، تهمت بزند، استهزا کند، افترا ببندد و دو به هم زنى نماید، نفاق افکنى پیشه سازد، فحش بدهد، باطل بگوید، حق را ناحق کند، زورگویى کند، شهادت ناحق بدهد، جز این نیست که باید از نعمت زبان استفاده کند.
کسى که مىخواهد کار خلاف خدا انجام دهد، مگر نباید تمام هستى خود را براى افتادن در حرام به کار بگیرد؟!
داوود پیامبر از خدا پرسید: اى مولاى من! اگر بخواهم شکر تو را در آن حدّى که خشنودى تو در آن است انجام دهم چه کنم؟ جواب آمد: آنچه نعمت به تو عنایت کردم در همان راهى خرج کن که به آن دستور دادهام که خرج نعمت در جایى که براى آن معیّن شده عین شکر من است. پس هر گناهى برابر این روایت، عین ناسپاسى و کفران نعمت اوست و حق این است که خداى بزرگ، نعمتهاى خود را از ناسپاسان سلب کند.
بیایید در مرحله اوّل، خالق نعمتها را بشناسیم، سپس به شناخت نعمتها و این که تمام نعم عنایت و مرحمت اوست اقدام کنیم، آنگاه به شکر نعمت که خرج کردن آن در راه اوست دست زده و از این راه، هم به تثبیت نعمت برخیزیم، هم درِ خیر دنیا و آخرت را به روى خود باز کنیم.
نعمت خدا را خرج هوا و هوس و خواستههاى غلط شیاطین درون و برون نکنیم، از نعمتها براى آبادى دنیا و آخرت استفاده کنیم، وگرنه به عذابى دچار خواهیم شد که هیچ قدرتى ما را از آن عذاب نتواند نجات دهد.
مواظب باشیم نعمت، عامل غفلت و بدبختى ما نشود، تمام این نعمتها را خداوند مهربان براى خوشبختى ما قرار داده، قدرشناس نعمت باشید و راه خرج کردن نعمت را از انبیا و ائمه و قرآن بیاموزید.
در برابر نعمتهاى معنوى بیشتر احساس مسؤولیت کنید، با اتصال به نعمتهاى معنوى و به کارگیرى صحیح آنها، خود را به رشد و کمال و خیر دنیا و آخرت برسانید.
بىتفاوتى در برابر قرآن، نبوّت انبیا، امامت امامان علیهم السلام، فقه فقیهان، عرفان عارفان، عین ناسپاسى و کفران است.
روز قیامت روزى است که از همه انسانها نسبت به نعمتهایى که در اختیار داشتند سؤال خواهد شد. روایت زیر یکى از روایات مهمّى است که در این زمینه وارد شده:
قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: « بحار الأنوار: 27/ 103، باب 4، حدیث 70.».
لا یَزُولُ قَدَمُ عَبْدٍ یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنْ بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ حَتّى یَسْأَلَهُ عَنْ أَرْبَعَ خِصالٍ:
عُمْرُکَ فِیما أَفْنَیْتَهُ وَجَسَدُکَ فیما أَبْلَیْتَهُ وَمَالُکَ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبْتَهُ وَأَیْنَ وَضَعْتَهُ وَعَنْ حُبِّنا أَهْلَ الْبَیْتِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ وَما عَلامَةُ حُبِّکُمْ یا رَسُولَ اللّهِ فَقالَ مَحَبَّةُ هذا وَوَضَعَ یَدَهُ عَلى رَأْسِ عَلِى بْنِ أَبىطالِبٍ
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: قدم بندهاى در برابر حضرت حق حرکت نمىکند مگر این که از چهار چیز از او سؤال شود: عمرت و بدنت را در چه راهى صرف کردى، ثروتت را از کجا آوردى و در کجا خرج کردى و از عشق ما اهل بیت از او سؤال مىشود، مردى به حضرت گفت: علامت حبّ شما چیست؟ حضرت فرمود: عشق به این مرد، آنگاه دست بر سر على بن ابىطالب گذاشت.
شکر نعمت عمر، به این است که این گوهر گرانبها خرج طاعت حق گردد و شکر بدن، عبادت حق و خدمت به خلق و شکر مال، از حلال بهدست آوردن و در حلال و خیر خرج کردن و شکر نعمت امامت، فرمان بردن از امر و نهى امام علیه السلام و عشق به اوست.
امیرالمؤمنین علیه السلام در سفارشى به فرزند عزیزش حضرت مجتبى علیه السلام مىفرماید:
أُوصیکَ بِتَقْوَى اللّهِ وَإقامَ الصَّلاةِ لِوَقْتِها وَایتاءَ الزَّکاةِ عِنْدَ مَحَلِّها وَأُوصیکَ بِمَغْفِرَةِ الذَّنْبِ وکَظْمِ الْغَیْظِ وَصِلَةِ الرَّحِمِ وَالْحِلْمِ عِنْد الجاهِلِ وَالتَّفَقُّهِ فِى الدّینِ وَالتَّثَبُّتِ فِى الأَمْرِ وَالتَّعَهُّدِ لِلْقُرآنِ وَحُسْنِ الْجَوارِ وَالأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْىِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَاجْتِنابِ الْفَواحِشِ کُلِّها فى کُلِّ ما عُصِىَ اللّهُ فیهِ « تحف العقول: 222؛ بحار الأنوار: 75/ 62، باب 16، حدیث 142.»؛
فرزندم تو را به خویشتن دارى از گناه و نماز به وقت و پرداخت زکات در محل خودش سفارش مىکنم از تو مىخواهم از گناه دیگران چشم بپوشى و خشم را فرو ببرى و صله رحم به جا آورى و در برابر جاهل بردبار باشى و در دین راه فهم پیش بگیرى و در امر خود پا برجا باشى و نسبت به قرآن متعهّد بوده و با همسایه نیک رفتارى پیشه کنى، امر به معروف و نهى از منکر کن، از تمام فواحش، در آنچه خدا در آن معصیت مىشود بپرهیز.
اگر عمر بر طبق این روایات صرف شود، به حقیقت، شکر عمر به جا آورده شده و وقت و نعمت در گناه حق مصرف نشده.
در اینجا لازم است تذکر داده شود که انسانها در برابر نعمتهاى حق بهخصوص نعمتهاى معنوى بر چهار دستهاند:
اوّل: گروهى که از ابتدا از قبول نعمت حق روى گردانده و از ریشه، نعمت مادّى یا معنوى را قبول نکردهاند، تن به کار نداده و تنبلى پیشه کرده و سربار مردم و دچار فساد شدهاند یا دین خدا را نپذیرفته و راه ضلالت و گمراهى و جنایت و خیانت پیشه کردند.
دوّم: گروهى که نعمت مادّى یا معنوى را پذیرفته ولى از خرج آن بخل ورزیده و نعمت خدا را معطّل گذاردند در مال قرار گرفتند و انفاق نکردند، عالم شدند و به خاطر عافیتطلبى به گوشهاى خزیده و از خرج نعمت دانش دریغ ورزیدند!
سوّم: گروهى که نعمت را قبول کردند، ولى در راه غیر دوست مصرف کردند، مانند ثروتمندان طاغى و عالمان دربارى.
چهارم: گروهى که نعمت مادى و معنوى را پذیرفتند و خویش را نسبت به مال و علم یا نعمت دیگر، امین خدا دانستند و برابر با خواسته حضرت حق به مصرف کردن نعمت اقدام کردند، اینان همان دستهاى هستند که قرآن مجید از آنها تحت عنوان بندگان شاکر یاد کرده است، در هر صورت حضرت صادق علیه السلام مىفرماید:
وَأَنْ لا یَعْصِیَهُ بِنِعْمَتِهِ أَوْ یُخَالِفَهُ بِشَىْءٍ مِنْ أَمْرِهِ وَنَهْیِهِ بِسَبَبِ نِعْمَتِهِ
شکر به این است که با نعمتش معصیت نکنى و از قدرت و قوّتِ نعمت در امر و نهى او به مخالفت برنخیزى.
منبع :
کتاب عرفان اسلامی جلد سه ؛ آیت الله استاد حسین انصاریان
اخذ: تبیان