تنها هنرمند و صاحب هنر بودن ارزش نبوده و ملاک برتری انسان نمیباشد. بلکه هنرمند واقعی و سعادتمند کسی است که هنر وی با معیارهای قرآن تطابق و سازگاری داشته باشد.
شاید بپرسید مگر قرآن دربارهی هنر هم سخنی دارد؟ صد البته که قرآن کریم دربارهی همهی شئون زندگی انسان راهکار دارد، چراکه قرآن «تبیاناً لکل شیئ» و بیانگر همه چیز است.
یکی از شاخههای هنر، هنر زیبا، جذاب و پرطرفدار شعر است. شاعران در همه جا به عنوان هنرمندانی لطیف، بااحساس، خوش ذوق و ظریف شناخته شده و مورد تحسین و تمجید قرارگرفتهاند. اما قرآن کریم همهی شاعران را نمیستاید و صرف شعرگفتن را ارزشمند نمیداند.
بدون شک ذوق شعر و هنر شاعری مانند همهی سرمایههای وجودی انسان در صورتی ارزشمند است که در یک مسیر صحیح به کارافتد و از آن بهرهگیری مثبت و سازنده شود، اما اگر به عنوان یک وسیلهی مخرب برای ویران کردن بنیان اعتقاد و اخلاق جامعه و تشویق به فساد و بیبندوباری مورد استفاده واقع شود، و یا انسانها را به پوچی و بیهودگی و خیالپروری سوق دهد، یا تنها یک سرگرمی بیمحتوی تلقی گردد، بیارزش و حتی زیانبار است.
از دیدگاه قرآن، شاعران (و بلکه هنرمندان) به دو گروه مذموم و ممدوح تقسیم میشوند و ارزیابی اسلام در این زمینه روی هدفها و جهتگیریها و نتیجهها است.
به گفته امیر مؤمنان علی علیهالسلام، هنگامی که گروهی از یارانش در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان به هنگام افطار، سخن را به شعر و شاعران کشیدند، آنها را مخاطب ساخته فرمود:«اعلَموا اَنَّ مِلاکَ اَمرِکُمُ الدّین، وَ عِصْمَتُکُم التَّقوی، وَ زِینَتُکُم الاَدَبُ، وَ حُصونُ اَعراضِکُم الحِلم» بدانید ملاک کار شما دین است، و مایهی حفظ شما تقوی است، زینت شما ادب و دژهای محکم آبروی شما حلم و بردباری است.
اشاره به این که شعر وسیلهای است و معیار ارزیابی آن هدفی است که شعر در راه آن به کار گرفته میشود.
با توجه به آیهی 224 سورهی شعراء درمییابیم که قرآن سه نشانه برای شاعران مذموم بیان کرده است:
1- پیروان آنها گروه گمراهانند و با الگوهای پنداری و خیالی از واقعیتها میگریزند. «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُون»
2- مردمی بیهدفند و خط فکری آنها به زودی دگرگون میشود و تحت تأثیر هیجانها به آسانی تغییر میپذیرند. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وادٍ یَهِیمُون»
3- آنها سخنانی میگویند که به آن عمل نمیکنند، حتی در آن جا که واقعیتی را بیان میدارند خود مرد عمل نیستند. «وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ»
و در نقطهی مقابل، شاعران ممدوح را این چنین تعریف مینماید:
شاعرانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام میدهند، هدف آنها تنها شعر نیست، بلکه در شعر هدفهای الهی انسانی میجویند. «إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
شاعرانی که غرق در اشعار، و غافل از خدا نمیشوند، بلکه بسیار یاد خدا میکنند و اشعارشان مردم را به یاد خدا وامیدارد. «وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً»و به هنگامی که مورد ستم قرار میگیرند، از این ذوق خویش برای دفاع از خویشتن و مؤمنان استفاده میکنند و اگر به هجو و ذم گروهی با اشعارشان میپردازند، به خاطر این است که از حق در برابر هجوم شعری آنان دفاع کنند. «وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا»در روایات اسلامی، شعر خوبی که از حق طرفداری کند، از جهاد با سرنیزه برتر شمرده شده و مورد ستایش قرارگرفتهاست.
امام صادق علیهالسلام نیز فرمودهاند: هر کس برای حقانیت ما یک بیت شعر بسراید، خداوند در بهشت خانهای به او عطا میکند.
در آیات 11 و 12 سورهی سبأ اشاره به هنر زرهسازی توسط حضرت داود علیهالسلام شده است. پس از آن که خداوند آهن را در دستان آن حضرت نرم ساخت، شرحی برای ساختن زره نیز فرمود که میتواند سرمشق همهی صنعتگران و هنرمندان صنایع دستی قرارگیرد. «أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ» یعنی زرههای کامل و فراخ بساز و حلقههای آن را به اندازه و متناسب کن.
در این جا خدای تعالی دستور به محکمکاری و رعایت دقت در کیفیت و کمیت در مصنوعات میدهد، آن چنان که مصرف کنندگان به خوبی و راحتی بتوانند از آن استفاده کنند و از استحکام کامل برخوردار باشد. به داود علیهالسلام میگوید: زره را گشاد و راحت درست کن تا جنگجو به هنگام پوشیدن در زندان گرفتار نشود، نه حلقهها را بیش از اندازه کوچک و باریک کن که حالت انعطاف خود را از دست بدهد، و نه زیاد درشت و بیقواره که گاه نوک شمشیر و خنجر و نیزه و تیر از آن بگذرد. همه چیزش به اندازه و متناسب باشد.
در ادامهی آیه نیز فرموده است: «وَ اعْمَلُوا صالِحاً» یعنی همهی این مسائل مقدمه برای عمل صالح است. هدف، ساختن زره و کسب درآمد نیست. هدف، عمل صالح است و اینها وسیلهای است در آن مسیر؛ و یکی از شئون عمل صالح آن است که در صنایع، دقت کافی را از هر جهت رعایت کنند و محصول کامل و مفیدی ارائه دهند و از هرگونه بدکاری و کمکاری بپرهیزند.
چنان که در تاریخ و روایات آمده، حضرت داود علیهالسلام از صدای زیبایی برخوردار بود. اما این هنر خود را در راه خدا یعنی خواندن آیات زبور و تسبیح خدایتعالی به کار میگرفت و لذا خداوند نیز به کوهها و پرندگان دستور داد که در آواز داود با او همصدا شوند. «یا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ» (سبأ- 10) اَوِّبی در اصل از تأویب به معنی ترجیع و گرداندن صدا در گلو است؛ و در این جا به معنای چهچه صوت در تسبیح نمودن است.
امام صادق علیهالسلام : داود به سوی دشت و بیابان خارج شد و هنگامی که زبور را تلاوت میکرد، هیچ کوه و سنگ و پرندهای نبود مگر این که با او همصدا میشد.
از آنچه گفتیم روشن شد که اسلام با هنر مخالف نیست، با شعر بیهدف و هنری که در مسیر نادرست به کار رود مخالف است، زیرا اگر شعر همراه با ایمان و تقوی نباشد، خیالات و احساسات شخصی شاعر و تمایلات مردم هر روز شاعر را به یک وادی میکشاند. در حقیقت آنچه مورد انتقاد است، گمراه کردن مردم و سرگرم نمودن آنان به امور مختلف است. خواه در زمینهی شعر باشد یا قصه یا فیلم یا عکس یا تئاتر یا صنعت و یا آواز.
و در یک جمله: قرآن هنری را تأیید میکند که از هنرمند مؤمن، متعهد، عامل و ذاکر خدا باشد و در مسیر تحریک مردم برای دفاع از حق به کارگرفته شود.
منابع:
تفاسیر نمونه و نور و المیزان