پروژه "هارپ "، جایگزین زمینی طرح «جنگ ستارگان»، به واسطه قدرت های متعدد و خارق العاده ای که پدید می آورد، «سلاح نهایی» آمریکا محسوب می گردد. با «هارپ»، ارتش آمریکا قادر خواهد بود طرح «جنگ ستارگان» خود را در شکلی اقتصادی تر، اما بسیار خطرناکتر، از سر بگیرد، با این تفاوت که این بار طرح برروی کره زمین انجام می پذیرد.
اشاره بدون شک، فجایع طبیعی در هر دورانی به وقوع پیوسته و خساراتی گاه جبران ناپذیر به بار آورده اند. اما، آنچه امروز کمتر از گذشته طبیعی می نماید شدت عجیب و بی سابقه این پدیده های به ظاهر طبیعی است که اغلب با بستر فصلی خود در ناهماهنگی کامل بسر می برند. این بی نظمی های آب و هوایی عموماً به حساب تأثیرات گازهای گلخانه ای گذارده می شوند. اما آیا حقیقتاً ارتباطی میان تغییرات آب و هوا و اثرات گلخانه ای این گازها وجود دارد؟ موضوعی که مدت هاست سفره رسانه ها و فعالان صلح سبز را رنگین کرده و به بهانه ای برای توجیه علت هر فاجعه طبیعی تبدیل گردیده است. اما، آنچه از همگان پنهان مانده و توجهات را کمتر به خود معطوف می دارد، این واقعیت است که امروز خطری تازه، از نوعی دیگر، سراسر جهان را تهدید می کند که با تغییرات عجیب وضعیت آب و هوا در ارتباط است و در راستای بلندپروازی های کشورهایی که خود را یک «قدرت» و «ارباب جهان» می دانند، عمل می کند. و آمریکا یکی از همین اربابان «خودخوانده» است که در ادامه بلندپروازی های «جنگ ستارگان» خود در تلاش برای دستیابی به سیستم تسلیحاتی بسیار گسترده ای است که قادر است اعماق زمین را در جست وجوی پایگاه های مخفی بکاود، تمامی اشکال ارتباطات هرتزی را متوقف سازد، بر رفتارهای انسانی تأثیر گذارد، جریانات آب و هوایی را تغییر دهد، هواپیماها را همانند مایکروفری که به کمک امواج کوتاه عمل می کند، در آسمان «بریان» کند، و یا انفجارهایی به قدرت یک بمب اتمی پدید آورد. اما، نه فقط آمریکا... و اگر چه «به ظاهر» هیچ نشانی حکایت از استفاده از این تکنولوژی مرگبار ندارد، اما موضوع آنقدر جدی است که سازمان ملل در حاشیه بحث های خود پیرامون تأثیرات گازهای گلخانه ای بر آب و هوا، پرداختن به مسئله «جنگ زیست محیطی» را نیز آغاز کرده است. هرچند که، به رغم اطلاعات علمی موجود مسئله دست بردن در وضعیت آب و هوا با اهداف نظامی هرگز بخشی از برنامه سازمان ملل درمورد تغییرات آب و هوا نبوده، پیامدهای تکنولوژی نظامی بر وضعیت آب و هوای جهان محور هیچ گفتمانی را تشکیل نداده و هیچکس را نیز نگران نکرده است. و بحث های جاری پیرامون تغییرات آب و هوا که صرفا بر موضوع گازهای گلخانه ای متمرکزند، نیز به هیچوجه اهداف استراتژیک و دفاعی واشنگتن را به زیر سؤال نمی برد.
تکنیک های تغییر محیط زیست به اهداف نظامی بخشی از تحقیقاتی را تشکیل می دهندکه اطلاعات چندانی درمورد آنها در دست نیست، چراکه در پس دیگر پروژه های ارائه شده با هدف بهبود شرایط زیست محیطی پنهان اند. با این حال، «لوک مانپائی» پژوهشگر محیط زیست، خاطرنشان می سازد، «از سال های دهه 1950، گزارش ها و بیانیه هایی رسمی در آمریکا انتشار یافته است که بر فواید نظامی تکنیک های تغییر شرایط آب و هوا تأکید دارند. و از آن زمان، تحقیقات در جهت کنترل عناصر طبیعی هرگز متوقف نگردیده، حداکثر آن که کنوانسیون سال 1977 پیرامون ممنوعیت استفاده از تکنیک های تغییر محیط زیست با اهداف نظامی و یا هر هدف خصومت آمیز دیگر، از سرعت این تحقیقات کاسته است.»
پروژه «هارپ»(High-Frequency Active Auroral Research Program HAARP) ، جایگزین زمینی طرح «جنگ ستارگان»، به واسطه قدرت های متعدد و خارق العاده ای که پدید می آورد، «سلاح نهایی» آمریکا محسوب می گردد. با «هارپ»، ارتش آمریکا قادر خواهد بود طرح «جنگ ستارگان» خود را در شکلی اقتصادی تر، اما بسیار خطرناکتر، از سر بگیرد، با این تفاوت که این بار طرح برروی کره زمین انجام می پذیرد.
در واقع، همه چیز از سال های دهه 60 و ارائه طرحی به منظور تسهیل ارتباط با زیردریایی ها آغاز گردید. چراکه، تنها راه ارتباط با زیردریایی ها که به دلیل قرار گرفتن در اعماق آب ها فاصله بسیاری با سطح دارند، استفاده از امواجی با طول موج بسیار کوتاه است. اما، استفاده از این گونه امواج نصب آنتن های بسیار بزرگ را می طلبد. بنابراین، آنچه این طرح باید میسر می ساخت، ایجاد آنتنی عظیم آنهم در لایه های فوقانی آتمسفر بود. هارپ چیست؟
«هارپ» یک فرستنده امواج الکترومغناطیسی است که آسمان را هدف گرفته، الکترون های آزاد لایه یونوسفر را در بالای آتمسفر در ارتفاع حدود 275کیلومتری که از دمایی معادل 1400 درجه سانتیگراد برخوردار است، «منقلب» می سازد و با این کار مقادیر زیادی انرژی به آنها منتقل می کند. بدینسان، دما می تواند تا 20درصد افزایش یافته، این مناطق را کاملا منبسط سازد.
با دستکاری در این تزریق نیرو به یونوسفر، نوسانات وسیعی در این لایه حاصل گردیده، آن را به آنتنی با طول موج های بسیار مهم و فرکانس های بسیار پایین (از 40 هرتز تا یک هزارم هرتز!) تبدیل می کند. برد این امواج بدین ترتیب به هزاران کیلومتر رسیده، آنها را قادر می سازد در هر چیزی بر روی کره زمین حتی بدن انسان، نفوذ کنند.
«هارپ» پروژه مشترک نیروی هوایی و دریایی آمریکاست، اگرچه روس ها نیز از خیلی پیش بدان توجه دارند و اروپایی ها نیز به رغم اعتراض هایشان در خفا و از نزدیک آن را دنبال می کنند. چرا که، کدام قدرت از تسلط کامل بر کره زمین و افراد بشر بیزار است؟
پایگاه رسمی «هارپ» در «گاکونا» آلاسکا واقع است. این پایگاه از 360 آنتن به ارتفاع 72 پا تشکیل گردیده که بر زمینی به وسعت 400 کیلومترمربع اشراف دارند. امکان تأسیس و نصب این آنتن ها از سوی مالکان چاه های نفتی همجوار فراهم آمده است.
تکنولوژی مورد استفاده پروژه «هارپ» براساس تجاربی پنهان که سال هاست در این منطقه کوچک انجام می پذیرد، استوار بوده و پیشرفت های بسیاری داشته است. هدف عمده «هارپ» که در اصل یک سلاح کشتار جمعی است که بخشی از برنامه نظامی «جوینت ویژن 2020» (Joint Vision 2020) آمریکا به حساب می آید، عمدتا بر دانش دما و کنترل اندیشه به منظور آزمایش بر روی مردم متمرکز می گردد. این طرح به ظاهر با هدف کاوش ذخایر نفتی و کانی ارائه گردیده است، اما اهداف پنهان آن خطری برای بشریت محسوب می شود.
اجرای پروژه «هارپ» بسیاری از دانشمندان و کارشناسان تسلیحاتی، و نیز نمایندگان پارلمان اروپا را بسیار نگران کرده است. به طوری که، یک کارشناس انرژی به نام «گراتان هیلی» که مشاورت نمایندگان پارلمان اروپا را برعهده دارد، هم اکنون درحال جمع آوری اسنادی است تا به کمک آنها بتواند به این طرح «پایان جهانی» خاتمه بخشد. و «مگوا هالووت»، نماینده بلژیکی که ریاست گروه سبزهای پارلمان اروپا را عهده دار است، مسئولیت این پرونده را به عهده گرفته، مسئولیت رسمی پیگیری درخواست های اعضای گروه خود برای توضیح و وادار ساختن پارلمان اروپا به فشار بر ناتو- و از این طریق، وادار کردن آمریکا به پاسخ به تمامی سؤالات لازم-، با اوست. «مگدا هالووت» تأکید دارد که این نوع تسلیحات علاوه بر پیامدهای زیست محیطی، می تواند آزادی های فردی و دموکراسی را نیز به خطر اندازد.
از دیگر سو، بسیاری از دانشمندان، پژوهشگران، روزنامه نگاران و فعالان محیط زیست به امید کشف چهره واقعی و پنهان پروژه «هارپ» که از سوی نیروی هوایی و دریایی آمریکا یک برنامه تحقیقاتی «ساده و بی خطر» معرفی شده است، نقش کارآگاه خصوصی را در ارتش آمریکا ایفا می کنند. قدر مسلم آن که، هیچگونه اتفاق نظری در مورد این پروژه در آمریکا وجود ندارد و شهروندان آن به استفاده از این گونه روش های «علمی» به شدت معترضند. مانند دکتر «روزالی تربل»، یک شخصیت علمی رده بالا و بسیار شناخته شده که در دوران ریاست جمهوری «ریگان» مسئولیت تحقیقات پیرامون تأثیرات پروژه تسلیحاتی «جنگ ستارگان» را برعهده داشته است. وی که درحال حاضر مشاورت پارلمان اروپا را عهده دار است، تأکید می کند که دانشمندان نظامی آمریکا تمامی توجه و تلاش خود را بر روی سیستم های آب و هوایی به عنوان یک سلاح بالقوه متمرکز ساخته اند.
در سال 1995، کتابی با عنوان «فرشتگان با این هارپ نمی نوازند» (توضیح م. «هارپ» معنای ساز «چنگ» را دارد که در این جا نویسنده منظور خود را با بازی با این واژه ادا کرده است) که پروژه «هارپ» را محکوم می کند، در شمار پرفروش ترین کتاب سال آمریکا قرار گرفت.
پروژه «هارپ» درواقع به لطف انتشار مقالات متعددی در روزنامه ها و نیز برنامه های متعدد تلویزیونی در این زمینه، افشا گردید و در پی این افشاگری، موجی از مخالفت ها در برابر این پروژه شکل گرفت. از میان مخالفان این طرح، اطلاعات ارزشمند دو دانشمند به نام های «ریچارد ویلیام» (شیمی دان) و پروفسور «زیلینسکی» (فیزیکدان آلمانی و متخصص الکترونیک کوانتومی) به نگارش کتب متعددی پیرامون «هارپ» انجامید. به گفته این کارشناسان، قدرت عظیم ارسال انرژی ایستگاه «گاکونا» می تواند برآب و هوای هر کشوری تأثیرگذارده، پیامدهای مثبت و یا فجایع بی شماری از قبیل زلزله های شدید، سیل ها، تسونامی ها و... به بار آورد. بدینسان، پروژه «هارپ» که مکمل زمینی طرح «جنگ ستارگان» است، به دلیل ماهیت ویژه سیگنال انتشار خود «سلاح نهایی» آمریکا محسوب می شود.
یک پروژه 30میلیون دلاری در پس این تحقیقات که در زمینه فرکانس های بالا انجام پذیرفته و در آفاق شمالی به اجرا درمی آید، در وهله نخست یک پروژه 30میلیون دلاری نهفته است که ارتش آمریکا می کوشد آن را تحقیقاتی در منطقه یونوسفر جلوه دهد. بانیان این طرح به منظور جلب اعتماد افکار عمومی از هیچ تلاشی- چه به لحاظ انرژی و وقتی که صرف آن می سازند، و چه به لحاظ دلارهایی که در راه تبلیغات هزینه می کنند- فروگذار نیستند. معهذا، هنگامی که می دانیم طرف های اصلی قرارداد نیروی دریایی و هوایی و وزارت دفاع آمریکا هستند، باور این مطلب که پروژه مزبور فاقد اهداف نظامی است، بسیار دشوار می گردد.
در عمل «هارپ» به چه چیز شباهت دارد؟ درواقع، پروژه «هارپ» از تأسیساتی گسترده تشکیل گردیده که چندین هکتار از زمین های «گاکونا»- منطقه ای کوچک در شمال شرقی «آنکوریج» آلاسکا- را به خود اختصاص می دهد. این محل چندان نیز دورافتاده نیست، چراکه تأسیسات مزبور در جوار ذخایر گازی و نفتی متعلق به شرکت «آرکو» (Arco) قرار دارد که درعین حال امتیازات تکنولوژیک تشکیل دهنده «هارپ» را به خود اختصاص می دهد وشرکت پوششی این تجهیزات نیز هست.
علاوه براین، «هارپ» به یکی از قدرتمندترین رایانه های کره زمین- که در «دانشگاه آلاسکا» در «باتروویچ بیلدینگ» نصب گردیده- مرتبط است. درخصوص ظاهر آن نیز باید گفت که محیطی وسیع و بدون درخت است که در آغاز 48 آنتن 20متری در آن نصب گردیده بود. هریک از این آنتن ها به فرستنده ای به قدرت یک میلیون وات متصل است. طبق این پروژه، سپس بر تعداد این آنتن ها و قدرت و رقم فرستنده ها افزوده شده، قدرت نهایی به یک میلیارد وات افزایش یافت که از 360 آنتن به دست می آمد. فرستنده ها توسط 6 توربین به قدرت هریک 3600 اسب بخار تغذیه می شوند که 95 تن مازوت در روز می سوزانند.
اما، این تشکیلات به چه کار می آید؟ به طوررسمی، دانشمندانی که بر روی این فرستنده رادیویی غول پیکر کار می کنند، قصد مطالعه بر روی یونوسفر را دارند. با این حال و در پس پرده، «هارپ» از لایه یونوسفر بهره گرفته، آن را به سلاحی ساخته شده از انرژی مبدل می سازد.
یونوسفر لایه فوقانی استراتوسفر بوده، از اجزای یونیزه بسیار پرباری تشکیل گردیده است. این لایه از ارتفاع متوسط 48کیلومتری سطح زمین آغاز می شود و تا ارتفاع 600کیلومتری بالا می رود. وجود این لایه که تراکم انرژی در آن بسیار بالاست، برای سیاره ما حیاتی است، چراکه همانند لایه اوزون نقش اساسی «سپر» را ایفا و ما را در برابر پرتوهای زیانبار خورشید محافظت می کند. لایه یونوسفر ازجمله اجزایی را که بار الکتریکی داشته و از «بادها و توفان ها»ی خورشیدی و کیهانی به وجود می آ یند، «جذب» خود می سازد. تحقیقاتی که از یک قرن پیش توسط تعدادی از دانشمندان انجام پذیرفته است، نشان می دهد که این «مانتوی انرژی» که از زمین محافظت به عمل می آورد، می تواند به کمک یک تکنولوژی مناسب به سلاحی استراتژیک و بسیار مهم مبدل شود.
«هارپ» براساس تحقیقات «برنارد ایستلاند» طراحی گردیده که خود از تلاش های «نیکلاتسلا»، یک دانشمند کروات و مخترع نبوغ اوایل قرن بیستم- که جریان آلترناتیو و نیز جریان سه فازه را مدیون وی هستیم- الهام گرفته است. «تسلا» از جمله روندی را بنیان نهاد که اجازه می داد مقادیر بسیار بالایی از انرژی الکتریک بدون کمک کابل در فاصله ای 42 کیلومتری انتقال یابد. وی بخش اعظم تحقیقات خود را به «انرژی یونوسفریک» و پدیده های الکترومغناطیسی اختصاص داد. تأمین هزینه تحقیقات «تسلا» را «جی پی مورگان» بانکدار و شرکت «وستینگهاوس» برعهده داشتند، اما این حمایت بعدها به دلایل مالی متوقف گردید.
اندکی کمتر از یک قرن بعد، «برنارد ایستلاند» با استفاده از تحقیقات اولیه «تسلا» در زمینه انرژی الکترومغناطیسی، بین سال های 1987 و 1994 نتایج 12 تحقیق خود را به ثبت رساند که ساختار پروژه «هارپ» و تکنولوژی های مشتق از آن در زمینه تسلیحات را تشکیل می دهند. اما، امروز مالک اصلی امتیاز اختراعات ثبت شده دیگر «ایستلاند» نیست، بلکه شرکت «آپتی-آرکو» (Apti-Arco)، یک کنسرسیوم نفتی است که در پس خود نیروی دریایی و هوایی و نیز وزارت دفاع آمریکا را دارد. از هنگام ثبت تحقیقات «ایستلاند»، هرگونه تحقیقی در زمینه انرژی الکترومغناطیسی- حتی با اهداف پزشکی- مسدود گردیده و بدینسان، میدان بسیار نویدبخش وسیعی از علوم و پزشکی به انحصار منافع ارتش آمریکا درآمده است.
جنگ امواج؟! تمامی تکنولوژی به کاررفته در «هارپ» برپایه نشانه روی مجموعه ای از امواج بلند به سمت یونوسفر، و سپس مشاهده نتیجه آن استوار است. پیامد بمباران منطقه ای مشخص از یونوسفر به کمک امواج بلند، ایجاد آینه مجازی عظیمی است که همانند یک آنتن عمل می کند. این آنتن مجازی فرکانس هایی بسیار کوتاه رابه زمین ارسال می دارد. برای تصویر بهتر عمل صورت گرفته، می توان گفت که علاوه بر آنتن مجازی که بدین شکل در آسمان پدید آمده است، نوعی «مایکروفر» عظیم در بخشی مشخص از یونوسفر به وجود می آوریم. و وای به حال هواپیماها و موشک هایی که در این لحظه از آسمان عبور کنند! برحسب قدرت فرستنده ها، می توان همچنین سیستم های راهنمای الکترونیکی، رادارها و دیگر دستگاه های رادیویی این موشک ها و فضاپیماها را کاملاً مختل و یا آنها را به سادگی «کباب» کرد!
از دیگر سو، به لطف آنتن مجازی تشکیل شده از امواج فوق کوتاه، این امکان نیز پدید می آید که پوسته زمین تا اعماق بسیار زیاد اسکن و به نوعی رادیوگرافی شود. بدین ترتیب، نظامیان آمریکایی با افتخار تمام مدعی اند که به کمک «هارپ» دیگر هیچ کشوری قادرنخواهد بود پایگاه های مخفی زیرزمینی خود را که پناهگاه سلاح های هسته ای هستند، پنهان نگاه دارد... طبق تحقیقات کارشناسان تسلیحاتی آمریکا، همچنین می توان با زیردریایی هایی که در اعماق آب در دورترین نقاط اقیانوس ها سیر می کنند، ارتباط برقرار کرده، هر نوع موشک یا هواپیمایی - حتی هواپیماهای «فریتو» - را که وارد فضای هوایی آمریکا شوند، ردیابی و یا نابود کرد. هدف نهایی، ایجاد یک سپر محافظ کلی است که قادر باشد اهداف دشمن- اعم از هسته ای یا متعارف- را از یکدیگر متمایز ساخته، به شیوه ای متناسب به آنها «بپردازد». و بالاخره، هدف «هارپ» به ویژه جلوگیری از برقراری کلیه ارتباطات رادیویی و ماهواره ای دشمنان در منطقه ای مشخص است. علاوه بر این، با تحقق این پروژه، صاحبان آن خواهند توانست سیستم ارتباطاتی خود را به سیستمی تقریباً غیرقابل نفوذ مبدل سازند.
استفاده از امواج و خواص الکترومغناطیسی آنها سلاحی است که به شکلی وحشتناک مؤثر واقع می گردد. دکتر «روزالی برتل» تاکید دارد که آمریکایی ها آزمایشات خود پیرامون این گونه تسلیحات را از چهل سال پیش پنهان از دید همگان و با نادیده شمردن کنوانسیون های بین المللی آغاز کرده اند. بدینسان، پروژه های متعددی شکل گرفته است که عبارتند از: «آرگوس» (1958، Argus)، «استارفیش» (1962، Starfish)، «سولار پاورساتلایت» (1968و 1967، Solar Power Satellite)، «اسپیس شاتل اکسپریمنتز (1985، Space Shuttle Experiments)، «مایتی اوکز» (1986، Mighty Oaks) و یا «دیزرت استورم» (1991، Desert Storm).
در تمامی این پروژه ها، به دلایل و بهانه های گوناگون چون قطع ارتباطات دشمن، سلاح های پلاسمایی و...، هدف جز بازی با یونوسفر و یا برخی امواج نبوده است. بنابراین، «هارپ» آخرین فصل این پروژه هاست. آمریکایی ها حتی قصد دارند شبکه ای واقعی از ایستگاه های مشابه «گاکونا» در سراسر جهان پدید آورند و بدین گونه، نوعی سپر قابل تغییر برحسب اوضاع و احوال و شرایط برای خود برقرار سازند و بسیاری از دیگر قدرت ها نیز همین سودا را در سرمی پرورانند. در راستای این هدف است که می بینیم مجموعه های تحقیقاتی دیگری پیرامون یونوسفر، ازجمله در پورتوریکو، نروژ (ترومسو)، پرو (خیکامارکا)، روسیه (در نزدیکی مسکو) و یا «نیژنی نوگورود» در اوکراین یا تاجیکستان به وجود آمده است.
بدینسان، مشاهده می کنیم که در پس این پروژه تحقیقاتی به ظاهر ساده «هارپ» سلاحی مخوف نهفته است، و این سلاح مخوف چنین امکانی را فراهم می آورد که برحسب باند فرکانس به کار گرفته شده (بسیار بلند و یا فوق کوتاه)، تاثیرات خاصی- مانند کاوش در اعماق زمین از طریق اسکن آن، قطع کلیه ارتباطات هرتزی (جنگ خلیج فارس در سال 1991)، تغییر رفتار انسانی (جنگ خلیج فارس، افغانستان)، تغییر آب و هوا، «ذوب» هرگونه دستگاه پرنده در آتمسفر (جنگ ستارگان)، ایجاد زمین لرزه ها و توفان های ویرانگر، انفجارات قدرتمند در ارتفاعات (جنگ خلیج فارس)- از فاصله دور بر محیط زیست گذارده شود. نظامیان پنتاگون بر این ادعا هستندکه قدرت انتقال این سیستم بسیار زیاد و تا بدان حد است که یونیزاسیون لایه های فوقانی آتمسفر را برمی انگیزد و آن را به آینه ای بازتاب دهنده مبدل می سازد، و بدین گونه است که با استفاده از این پدیده امکان برقراری ارتباط با واحدهای دریایی و هوایی فراهم می آید.
آنچه که نظامیان نمی گویند یکی دیگر از زمینه های اجرایی« هارپ» که بسیار نگران کننده می نماید، سلاح روانی- الکترونیک» است. در سال 1952، دکتر «خوزه دلگادو» استاد دانشگاه «ییل» آمریکا، به این مهم دست یافت که می توان با قرار دادن افراد در معرض برخی فرکانس ها و انواع موج ها، بر رفتار احساسی آنها تأثیر گذارد. دانشمندانی چون «دلگادو» و دکتر «رابرت بکر» بدین ترتیب موفق گردیدند ثابت کنند که دو موج در کنار یکدیگر قرار داده شده که فرکانس یکی از آنها تغییر یافته باشد، اثراتی به بار می آورند که براساس آنها می توان عملکردهای مغزی عمیق انسان را از فاصله دور تحت کنترل درآورد، و نتایج آن نیز «بسیار محسوس» خواهد بود.
در واقع، برخی امواج بسیار کوتاه (حدود 7 هرتز) می توانند سبب پیدایش عناصری شیمیایی در مغز گردند که «طیف وسیعی از پاسخ های احساسی و یا عقلانی» را برمی انگیزند. و این، برنامه پنهان برخی قدرت ها از جمله سرکردگان نظامی آمریکاست که اربابانی «خودخوانده»اند و تلاش دارند تا از طریق نسلی تازه از سلاح های روانی- الکترونیک موسوم به «میلیترویو»، میدان الکترو مغناطیسی قدرتمندی را- که به کمک سیستم «هارپ» و برحسب نیاز تغییر یافته است- انتقال دهند. هدف، خنثی کردن نیروهای دشمن و یا کنترل کامل بر مردم بدون اطلاع آنهاست.
از دیگر سو، به لطف تلاش های «بلاکمن» و «رزی ادی» می دانیم که امواج انتقالی تغییراتی در فشار خون پدید آورده، سبب تغییر جریانات یون های کلیسم، پتاسیم و سدیم می گردند. این جریانات با عبور از جداره های سلولی سیگنال هایی میکروالکتریک به وجود می آورند که در سیستم عصبی پخش گردیده، مغز را از آنچه در اطرافمان می گذرد، مطلع می سازند. بدینسان، مغز پس از آگاهی از اطلاعات به نوبه خود سبب واکنش یک ماهیچه، اتخاذ یک تصمیم و بروز یک احساس و یا حتی یک بیماری می گردد. علاوه بر این، این امواج PH خون را تغییر داده و سیستم ایمنی بدن را تضعیف می کنند.
به این ترتیب، اگرچه پروژه مزبور به داستان های تخیلی بیشتر شباهت دارد، اما جامعه ای «روانی- متمدن» پدید می آورد که می توان با قرار دادن اعضای آن در معرض امواج الکترومغناطیسی، آنها را به اطاعت از یک «صدا» وادار ساخت. همانطور که می دانیم، سرکردگان نظم نوین جهانی به دو گروه تقسیم شده اند: در وهله نخست، بانکداران جهان و آژانس های سیاسی و مذهبی که خواستار کنترل مطلق بر اقتصاد جهان از طریق پول جهانی و منابع طبیعی هستند، و سپس نظامیان و سرویس های مخفی که با دانشمندان تکنولوژی همدست و متحدند.
در اواسط سال های دهه 1970، «زبیگنیو برژینسکی» رئیس شورای امنیت ملی در دوران ریاست جمهوری «جیمی کارتر»، چنین پیش بینی کرد که تکنولوژی کنترل افکار و مدیریت جامعه بتدریج ظاهر خواهد گردید. این جامعه گروهی از زبدگان را هدایت خواهد کرد که برای دستیابی به اهداف خود از هیچ کوششی، از جمله بهره گیری از ابزار تکنولوژیک، تأثیر بر مردم و نظارت و کنترل کامل بر جامعه، فروگذار نخواهند بود.
تمامی این حقایق در کتاب «فرشتگان این هارپ را نمی نوازند» آمده است. در سال 1997، «نیک بگیش» یکی از دو نویسنده کتاب در مصاحبه ای که در سایت «لیدینگ اج نیوز» انتشار یافت، اظهار داشت که نمایندگان پروژه «هارپ» طرح هایی را تدارک می بینند که از مردم پنهان نگاهداشته شده، اما به کار نظامیان خواهد آمد. وی بر اساس مقاله ای از «واشنگتن پست» خاطر نشان کرد که مقصد 40 درصد بودجه تجهیزات نیروی هوایی آمریکا پروژه های مخفی است و افزود: «این پروژه ها آنقدر مخفی هستند که کنگره آمریکا حتی نمی داند بر کدام پایه استوارند!»
از سال 1964، توجه نظامیان به گونه ای خاص به استفاده از امواج معطوف گردید. در همین زمان بود که دانشمندانی چون «رزی ادی» و «با وین» کشف کردند که یک فرکانس 450 مگاهرتزی که به 16 هرتز تغییر یافته باشد، شیمی مغز مرغ ها و گربه ها را مختل می سازد. برای ارتش ها کاملاً بارز بود که تجربه این امواج بر مجموع پستانداران می تواند سلاحی وحشتناک و بسیار مؤثر باشد.
سلاح های نوترونی به سه دسته تقسیم می شوند: سلاح های مرگبار با پرتوهای الکترومغناطیسی، سلاح های غیرمرگبار با هدف خنثی سازی موقت افراد که در تظاهرات های خشونت بار قابلیت استفاده دارد، و سلاح های القاکننده ذهنی یا کنترل رفتار.
کارشناسان استراتژی پنتاگون قاطعانه با استفاده از اینگونه روش ها موافقت دارند. این را در نشریه داخلی «انقلاب در امور نظامی» (مؤسسه تحقیقات استراتژیک- کالج جنگ ارتش آمریکا) که در دسترس عموم قرار ندارد، می خوانیم: «ارزش های ما تغییر می کنند و آفاق تازه ای به روی تکنولوژی گشوده می شود. مدت زمانی پیش، به هنگام جنگ سرد، عملیات و تسلیحات روانی هنوز در مراحل ابتدایی خود قرار داشت. اما، اکنون که پا به عصر الکترونیک و بیوالکترونیک می گذاریم، لازم است در مرزهای روانی و اخلاقی که با ممنوع ساختن هرگونه تکنولوژی که بتواند روح و روان دشمنانمان را، چه در داخل و چه در سطح بین المللی، به بازی بگیرد برای خود در نظر گرفته ایم، بازنگری کنیم... بلافاصله که امکان آن فراهم آید، شرکت های خصوصی و یا نیمه خصوصی را به بهره برداری از یک تکنولوژی مناسب تشویق خواهیم کرد. به همین ترتیب، می توانیم به کمک انواع تسلیحات جدید مانند سلاح های میکروبی فلج کننده، سلاح های روانی- تکنولوژی پیشرفته و... وارد عمل شویم!»
اما، واقعیت گاه از بهترین فیلم های تخیلی نیز فراتر می رود. روس ها و آمریکایی ها از هنگام برقراری پایگاه های خود در نقاط مختلف کره زمین، مشترکا به استفاده از تکنولوژی «هارپ» پرداخته اند. این دو قدرت بزرگ که به ظاهر علیه یکدیگر عمل می کنند، پیوسته به مبادله نتایج تحقیقات علمی خود پرداخته اند.
برخی تحلیلگران معتقدند که «هارپ» هیچ چیز پنهان در خود ندارد، چرا که اطلاعات پیرامون آن در اینترنت نیز انتشار یافته است. مدافعان «هارپ» همچنین مدعی اند که «گاکونا»- که در نزدیکی قطب واقع است- نمی تواند زیانی را که مخالفانش ادعا می کنند، به کره زمین وارد آورد. آنها حتی می گویند که ایستگاه «گاکونا» به هیچوجه به یک پایگاه نظامی نمی ماند، چرا که هیچگونه تأسیسات امنیتی، حصار یا سگ های محافظ و محافظان مسلح در آن دیده نمی شود.
در واقع، هرکس می تواند به منطقه آنتن ها نفوذ کند و در وهله نخست همه چیز شفاف به نظر می رسد. اما، اگر هدف از این شفافیت ظاهری پنهان ساختن جنبه حقیقی «هارپ» باشد، چه؟ پایگاه «گاکونا»، محل تولد «هارپ»، امروز به یک ویترین تکنولوژیک تبدیل شده است و شعبات گوناگونی در خاک روسیه و آمریکا دارد. از دیگر سو، سیستم فرستنده «هارپ» به راحتی قابل انتقال به وسیله کامیون ها و یا هواپیمای بزرگ نظامی است. درواقع، عملیات «درهای باز» گاکونا هیچ چیز را ثابت نمی کند، چراکه استفاده از فیزیک کوانتومی را فاش نمی سازد.
فجایع طبیعی یا حمله نظامی؟ اتحاد شوروی سابق و آمریکا از سال های 1950 تمامی توجه خود را معطوف آتمسفر ساختند. دانشمندان این دو قدرت متوجه شده بودند که ارسال امواج یونیزه کننده بسیار قوی امکان تغییر آب و هوا را فراهم می آورد. در اواسط دهه 1970، مهندسان شوروی تمامی تلاش خود را برای دستکاری یونوسفر به کار گرفتند و فرستنده قدرتمند خود را به کار انداختند. بدینسان، مردم آلاسکا زمستانی به طور استثنایی گرم را پشت سر گذاردند، برای نخستین بار در میامی و جزایر باهاما که عملاً در خط استوا قرار دارند، برف بارید، و شوروی نیز از زمستانی ملایم بهره مند گردید.
ایجاد نوعی آب و هوا در یک منطقه و یا یک کشور صرفاً با کاهش احتمال آن در منطقه ای دیگر میسر می گردد. در سال 1973، هندوراس کشور آمریکا را متهم کرد که با دزدیدن باران و تغییر مسیر توفان «فی فی» با هدف نجات صنعت جهانگردی خود، این کشور را با خشکسالی عظیمی روبرو ساخته است. این توفان خساراتی به بار آورد که در تاریخ هندوراس بی سابقه بود! السالوادور نیز اتهاماتی مشابه به آمریکا وارد آورد، و ژاپن مدعی شد که با ایجاد توفان در «گوام»، باران لازم برای ادامه حیاتش را دزدیده اند. در این حال، (زیمبابوه کنونی) و اسرائیل به دزدیدن باران کشورهای همسایه متهم شدند. طبق شایعات، دگرگونی عظیم آب و هوایی سال های 83-1982 ناشی از پدیده «ال نینو» در اقیانوس آرام نیز براثر اقدامات شوروی در یونو سفر پدید آمد. اما، به شکلی شگفت انگیز بازگشت «ال نینو» پس از آن تأثیراتی مشابه برجای نگذارد.
در دسامبر 1975، «هوارد بندیکت» خبرنگار آسوشیتدپرس، در گزارشی پیرامون جنگ آب و هوایی باعنوان «آب و هوا، سلاحی مخفی؟»، درمورد علت تکذیب وجود چنین سلاح هایی از سوی سخنگویان آمریکایی و روس نوشت: «اگر آنها اعتراف کنند که از سلاح های برتر آب و هوایی برخوردارند، تصور واکنش مردم چندان دشوار نخواهد بود. چراکه، کمترین ناهنجاری آب و هوایی آنها را به این فکر می اندازد که: جنگ است!»
و البته، نگران نکردن افکار عمومی یک اولویت است و رسانه های تحت کنترل کشورها در این راستا بسیار می کوشند. در فرانسه که سانسور درمورد پدیده های آب و هوایی کامل است، تنها یک نویسنده- «ژان مارک فیلترمن» کتابی درمورد جنگ آب و هوایی به نگارش درآورد که «سلاح های تاریکی» نام دارد. «ژان موسی برتبرگ»، خبرنگار هفته نامه «و.اس.د» نیز این شهامت را یافت که بنویسد: «سرویس های مخفی به دنبال تخیلات خود می روند. توفان های دسامبر1999 پدیده ای طبیعی بود یا حمله تروریستی؟» این روزنامه نگار در تحقیقاتی پیرامون سرویس های ویژه و نظامی مختلف آمریکا در سال 1970 فاش ساخت که «زبیگنیو برژینسکی» در کتابی پیرامون کنترل وضعیت آب و هوا تحت عنوان «بین دونسل»، پرده از برنامه نظامی جنگ مخفی جدید آمریکا برداشته است. جنگی نامرئی با هدف نابودی بخش های مختلف تولید در کشورهای رقیب: «تکنیک های تغییر آب و هوا می تواند در راستای ایجاد دوران های طولانی خشکسالی و یا بارانی به کار رود.» سلاحی خاموش برای جنگی بی صدا!
کنترل افکار دانشمندان می گویند، نظامیان هنوز در مراحل تجربی کارهای خود قرار دارند، اما در همین حد نیز نتایج بدست آمده بسیار «نویدبخش» است. نشریه «دیفنس نیوز»، ارگان نظامی رسمی آمریکا (شماره 19، مورخ 13 آوریل 1992) پیرامون جنگ خلیج فارس و عملیات «توفان صحرا» در سال 1991 نوشت: ایالات متحده در میدان نبرد سلاحی الکترومغناطیسی (EMP Weapon) به کار گرفت که هدفی دوگانه داشت: قطع هرگونه ارتباط رادیویی دشمن، و تأثیری وحشتناک در زمینه جنگ روانی! بدین ترتیب، بهتر می توان درک کرد به چه دلیل ده ها سرباز عراقی بدون جنگیدن خود را تسلیم کردند.
دیگر شکل بکارگیری تکنولوژی چند منظوره «هارپ»، انتقال مقادیر بسیاری انرژی بدون استفاده از کابل است، که به عنوان مثال برای تغذیه باتری های الکتریک یک زیردریایی کاربرد دارد. اما، زمینه اجرایی دیگری نیز وجود دارد که بسیار وحشتناک است. کافی است آزمایشات مخفی و وحشتناک انجام گرفته برروی سربازان بیچاره را به خاطر آوریم که طی آنها مقادیر زیادی موادمخدر به منظور تغییر رفتار این سربازان به آنها تزریق گردید. و یا، همانطور که در بالا بدان اشاره شد، تأثیرگذاری بر فعالیت های مغزی به کمک امواج الکترومغناطیسی. دکتر «نیک بگیچ» بی تردید تأکید می کند که یکی از اهداف پروژه «هارپ» کاربردی کردن چنین سلاحی است. «خوزه دلگادو» و یا دکتر «رابرت بکر» موفق شده بودند نشان دهند که امواجی از نوع امواج بسیار کوتاه(ELF) به همراه یک جریان آلترناتیو فرکانس هایی را پدید می آورد که می توان از آنها با نتایجی کاملاً ملموس استفاده کرد. بنابراین، قابل درک است که تکنولوژی هایی از این دست برای کارشناسان استراتژی پنتاگون بسیار جذاب بنمایند.