دین می خواهد جان و روح آدمی را به صلاح و کمال برساند. عمل که مال بدن است و بدن هم که می پوسد و از بین می رود و عمل هم به دنبالش! آنچه همراهِ جان باقی می ماند، مَلَکات حاصله ی از اعمال و راسخه ی در لوحه ی جان است؛ چه مَلکات رذیله و چه مَلکات فاضله!!
دین، روی موضوع نیّت و انگیزه ی عمل تکیه ی جدّی دارد. یک فرق اساسی بین قانون های بشری با قانون الهی همین موضوع نیّت است. در قانون بشری تمام توجّه، روی کار و عمل است و نیّت و انگیزه اصلاً به حساب نمی آید. مثلاً باید مالیات به دولت بپردازی، حالا راضی باشی یا نباشی. سرباز در شرایط لازم باید به میدان جنگ برود چه با رضا و رغبت و چه با عدم رضا و کراهت. امّا در قانون الهی تمام توجّه، روی نیّت و انگیزه ی کار است. دین، تنها روی خودِ عمل حسابی باز نمی کند؛ بلکه به حساب نیّت، برای عمل ارزش قائل می شود.
دین می گوید: اگر انفاق مال، تحت عنوان خمس و زکات و... انجام می دهی باید نیّتِ امتثالِ امر خدا داشته باشی وگرنه در نزد خدا مقبول نخواهد بود. اگر به میدان جنگ می روی باید تحتِ عنوان جهاد فی سبیل الله و اطاعت فرمان خدا بروی وگرنه ارزشی نخواهد داشت و احیاناً قتیل الحمار و مهاجر امّ قیس حساب خواهی شد.
حدیث مشهوری که از نظر اهل تحقیق، متواتر و قطعی الصّدور است در این باب از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: مرحوم نراقی قدس سره در جامع السّعادات درباره ی این حدیث می فرماید: هو أوّلُ ما یُعلِّنونَهُ أولادهم؛ «این حدیث اوّلین مطلبی بود که گذشتگان و افراد متدیّن به فرزندانشان یاد می دادند[و مراقب بودند که آنها در کنار قرآن این حدیث را نیز یاد بگیرند و بفهمند].» و کانُوا یقولونَ أنّهُ نصفُ العلم؛ «و می گفتند: این حدیث نصف علم است [یعنی علمی که یک مسلمان باید آن را فرا گیرد نصف آن، مضمون این حدیث است].» و این بیانگر اهمیّت این کلام نورانی است که فرموده:
(إنّما الاعمالُ بالنِّیّاتِ و لِکلِّ امرئٍ ما نَوی)؛
«همانا [ارزش] اعمال ، بسته به [ارزش نیّت هاست و هر کسی همان عایدش می شود که در نیّت داشته [و برای رسیدن به آن، کاری را انجام داده است].»
البته، منظور از نیت این نیست که انسان انگیزه خود را از انجام اعمال به زبان یا ذهن بیاورد و مثلا بگوید: من این کار را براى خدا انجام مىدهم، بلکه منظور این است که انگیزه واقعى انسان از انجام عمل، رضاى خدا یا رسیدن به پاداشهاى اخروى و یا دست کم، نجات از عذاب الهى باشد.
براساس فلسفه اخلاق اسلامى، ارزش عملى که در آن نیتخدایى وجود نداشته باشد، در حد صفر است و اگر چنانچه عبادت واجبى با انگیزه خودنمایى انجام شود، ارزش آن زیر صفر است; زیرا علاوه بر اینکه، اصل عبادت باطل است، عذاب اخروى هم به دنبال دارد.این مساله با فرهنگ عمومى مردم دنیا، به ویژه غیرمسلمانها، تناسب و سازگارى ندارد.
به بیان دیگر، آنها نمىتوانند این مطلب را بپذیرند که خدمات فراوان یک شخص به مردم جامعه، به صرف اینکه انگیزه الهى در کار نبوده است، هیچ و پوچ انگاشته شود.از نظر آموزههاى دینى اگر فردى براى کسب محبوبیت در اجتماع، خدمتى انجام دهد; مثلا براى پیروزى در انتخابات وکسبراى بیشتر، مبالغهنگفتىراصرف امور - بهاصطلاح - عامالمنفعه نماید و مردم نیز به این واسطه به او راى بدهند، در واقع، پاداش خود را دریافت نموده و چیزى از خدا طلبکار نمىباشد.
برای هر چه نیت کنیم ، به همان خواهیم رسید !
بنابراین کسی که برای نیل به قرب خدا و رسولش حرکت کند طبعاً به همان مقصد اعلا خواهد رسید. امّا کسی که برای رسیدن به شأنی از شئون دنیا و یا به قصد ازدواج با زنی اقدام به کاری کند، جز همان هدف به چیز دیگری نخواهد رسید. در این باره فرموده اند:
(و لِذلکَ کانَ السّلف یتعلّمونَ النِّیَّةَ لِلعملِ کما یتعلّمون العملَ)؛(2)
«پیشینیان همانگونه که در عمل آموزش می دیدند در نیّت عمل نیز آموزش می دیدند.»
و این مطلب به راستی مطلب مهمّی است. ما اگر خیلی آدم خوبی باشیم، خیلی هنر کنیم به اصلاح عمل می پردازیم نه به اصلاح نیّتِ عمل؛ چه بسا اصلاً در ذهن اکثرِ ما خطور نکند که نیّت عمل نیز احتیاج به اصلاح دارد.
آدم اگر با خود فکر کند می بیند: 60-70 سال از عمرم رفته، امّا تا بحال در این باره فکر نکرده ام که آیا نیّتم درست است یا خیر؟ یک عمر صرف این کردم که ضادّ «وَ لاَ الضّالِّین» را خوب از مخرج ادا کنم و مدَش را خوب بکشم؛ برای طهارت و نجاست لباس و بدن چقدر وسواس به خرج دادم، امّا تا بحال فکر نکرده ام که انگیزه ی من در این کار چیست؟ نیّتم چگونه است؟!
مثلاً منبری چقدر سعی و تلاش می کند که آیه و حدیث حفظ کند، شعر، کجا بخواند و قصّه، کجا بگوید؛ چند ساعت مطالعه می کند و زحمت می کشد؛ امّا شاید ده دقیقه یا حتّی یک دقیقه هم صرف این نمی کند که نیّتم چیست؟! کار را اصلاح می کند و سعی دارد منبرش منظّم و مرتّب باشد، حدیث و آیه، شعر و قصّه و ذکر مصیبت هر کدام به جای خود قرار بگیرد، امّا نیّت چه؟! این کارها برای چیست؟ می خواهم پولی بدست آورم؟ میان مردم مشهور شوم؟ صدایم از رادیو پخش شود و چهره ام از صفحه ی تلویزیون دیده شود؟ خوب اینها از نظر صاحبنظران عالَم چه ارزشی دارد؟ دلخوشی کُنکی بیش نیست، همچون شکلاتی است که به بچه می دهند تا گولش بزنند!
من فرزند که به پدر و مادر احترام می گذارم و مرتب آن هارا مقدم می دارم و... نیّتم از این کار ها چیست ؟آیا برای رضای خدا و عمل به دستورا تا وچنین می کنم یا برای آنکه می خواهم به زودی پولی از آنان بگیرم چنین می کنم که زمینه برای کسب سودم از آنان فراهم شود؟!
در شب معراج به رسول اعظم صلی الله علیه وآله وسلم گفتند:
« یا أحمَدُ! إحذَر أن تکونَ مِثلَ الصَّبیِّ إذا نظر إلی الاَخضرِ و الاَصفَرِ أو اُعطیَ الحُلوَ و الحامضَ إغترَّ به »؛(3)
«ای احمد! مراقب خود باش که همچون بچّه نباشی که هر گاه سبز و زردی ببیند و ترش و شیرینی داده شود گول می خورد.»(حاسبُوا أنفسکم قَبلَ أن تُحاسبوا)؛
«پیش از اینکه شما را به پای حساب بکشند [و متّه به خشخاش بگذارند] شما خودتان را به پای حساب بکشید [و متّه به خشخاش بگذارید].»
و بدانید که به فرموده ی رسول مکرّم صلی الله علیه وآله وسلم:(لِکلِّ امرءٍ ما نَوی)؛
به قدر ارزش نیّت خویش از اعمال خویش بهره مند خواهید شد و لذا:
«پیشینیان [صالح و عاقل] همانگونه که برای اصلاح] عمل می کوشیدند برای [اصلاح] نیّت عمل نیز می کوشیدند.»
همانطور که رنج و تعب می بردند تا خودِ عمل را بیاموزند، پیش و بیش از آن رنج و تعب می بردند تا نیّت عمل را بیاموزند.
حاصل آنکه دین می خواهد جان و روح آدمی را به صلاح و کمال برساند. عمل که مال بدن است و بدن هم که می پوسد و از بین می رود و عمل هم به دنبالش! آنچه همراهِ جان باقی می ماند، مَلَکات حاصله ی از اعمال و راسخه ی در لوحه ی جان است؛ چه مَلکات رذیله و چه مَلکات فاضله!!
آن عملی نزد خدا مقبول است و ملاک سعادت که مولود نیّت و مَلکه ی فاضله باشد.
پی نوشت ها :
1- جامع السّعادات، جلد 3، صفحه 112.
2- همان، صفحه ی 114.
3- بحارالانوار، جلد 77، صفحه ی 21.
اخذ: تبیان