حکم بازگو کردن رؤیاها
حکمت رؤیا دیدن
رؤیا دیدن یکی از آیات و نشانه های الاهی1 و دریچه ای به عالم غیب است. از یک دیدگاه خواب و رؤیا دیدن یکی از مهم ترین زمینه ها برای شناخت خویشتن است.
رؤیاهایی که انسان می بیند فی الجمله بازگو کننده جهان درون او هستند، بنابراین کسانی که به طور دائم دچار کابوس هستند نشانگر این است که در وضعیت روحی مناسبی نبوده و باید تغییری در زندگی خود ایجاد کنند همچنان که رؤیاهای خوب و بشارت دهنده نیز خبر از صفای درونی فرد می دهند.
بنابراین یکی از حکمت های مهمّی که خواب و رؤیا دیدن برای انسان دارد همان تأمل در عالم ضمیر ناخود آگاه است. علم تعبیر خواب در واقع چیزی جز تأمل فرد در عالم درون خود و تلاش برای فهم معانی مثالی عالم رؤیا نیست.
از نظر حکما رؤیا دیدن موهبتی الاهی است که از طریق آن انسان قادر است تا نیم نگاهی به جهان باطن و باطن جهان داشته باشد. اگر رؤیا به عنوان یک پدیده فطری وجود نداشت گفتار اولیا و انبیا در مورد عالم آخرت و جهان های غیبی به سختی برای انسان های عادی قابل فهم بود. حال آن که با تجربه رؤیا که مراتب و درجات گسترده ای را شامل می شود بسیاری از حقایق توحیدی و معارف غیبی هرچند در حدّی پائین تر، قابل درک و تجربه است.
از جمله می توان به شباهت بین رؤیا و تجربه مرگ اشاره کرد. طبق آیه قرآن خواب (منام)، تجربه کوتاه مدتی از مرگ و سیر اخروی است: «خداوند روح (نفس) انسان ها را به هنگام مرگ و نیز هنگامى که در خواب هستند قبض می کند، از این گروه آنها که فرمان مرگشان صادر شده می میرند و گروه دیگر باز فرستاده می شوند و به زندگى خود تا سرآمد معیّن ادامه مىدهند. در این امر نشانههاى حکمت آموزى براى اهل تفکّر نهفته است».2
طبق این آیه شریفه خداوند،- چه در حالت خواب و چه در واقعه مرگ – روح (نفس) را قبض (توفّی) می کند و تفاوت تنها در اجلی است که برای مرگ تعیین شده و در حالت خواب، روح دوباره به جسم فرستاده می شود.
همچنین این آیه نشان می دهد که اهل تفکر و تأمل با فکر کردن در مورد واقعه خواب و رؤیا به حقایق غیبی و حکمت های الاهی فراوانی دست می یابند.
بنابراین رؤیا دیدن همچون مرگ، یک خاصیت و ویژگی طبیعی است که در خلقت انسان قرار داده شده و از این دیدگاه، هم خواب و هم مرگ تجربه حیاتی برتر بوده و هرگز به معنای نزدیک شدن به نابودی و عدم نیست؛ هرچند خواب و مرگ هردو همراه با رخوت حواس ظاهری و جسمانی هستند (که البته در تجربه مرگ روح به کلی از بدن عنصری و مادی قطع علاقه می کند)، ولی این صرفاً به معنای ورود به سطح برتری از آگاهی است.
رؤیای صادقه
یکی از حکمت های الاهی که در رؤیا دیدن است مربوط به هدایت باطنی انسان ها است، از این نظر، رؤیا زمینه ای برای دریافت هدایت های الاهی محسوب می شود.
می دانیم که رؤیا مراتب و انواع مختلفی داشته و بخشی که از آن، که با عنوان رؤیای صادقه و صالحه تعبیر می شود، جنبه الاهی داشته و در قرآن و روایات نیز مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است:
ابن عباس از پیامبر اسلام چنین نقل می کند: «آگاه باشید که از بشارت های نبوت چیزی باقی نمانده مگر رؤیای صالح که فرد مسلمان یا خود آن را می بیند و یا دیگران در مورد او می بینند».3
در روایت دیگری می فرمایند: «رؤیای صادقه جزئی از هفتاد جزء نبوت است».4
همچنین در تفسیر آیه : «لَهُمُ الْبُشْرى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا…»؛5 از پیامبر اسلام نقل شده است که فرمودند: «منظور از این آیه رؤیای صالحه است که مؤمن به واسطه آن بشارت داده می شود و جزئی از شصت و چهار جزء نبوت است، هرکس چنین رؤیائی دید آن را به فردی که دوستدار اوست بازگوکند، اما اگر رؤیایی غیر صالح (خواب بد) دید چنین رؤیایی از جانب شیطان است تا باعث غم و اندوه او شود پس سه بار بر سمت چپ خود بدمد (و با این کار فکر کردن در مورد خواب بد را از خود دور کند) و آن را به کسی نقل نکند»6
ابن عباس از پیامبر اسلام چنین نقل می کند: «آگاه باشید که از بشارت های نبوت چیزی باقی نمانده مگر رؤیای صالح که فرد مسلمان یا خود آن را می بیند و یا دیگران در مورد او می بینند»
بازگو کردن رؤیاها
از لحاظ بازگو کردن و افشا کردن رؤیاها می توان آنها را به چند سطح تقسیم بندی کرد. برخی از رؤیاها چه راست باشند و چه دروغین، در سطحی عادی بوده و به گونه ای هستند که شامل امری با اهمیت و قضاوتی تأثیر گذار نبوده و بازگو کردن آنها هم نمی تواند از این حیث منعی داشته باشد، ولی برخی از رؤیاها ممکن است نوعی اخبار از اموری مخفی بوده و نیاز به تعبیری درست داشته باشند. به طور کلی بیان کردن این گونه از خواب ها جز با فردی صالح و مؤمن، توصیه نشده. از طرفی استاد معنوی یا معبّر صالح، خود به خوبی می داند که چه خوابی حقیقت داشته و چه خوابی صرفاً تحت تأثیر قوای واهمه ایجاد شده است، از این رو برخی از رؤیاها را یا نفی خواهد کرد یا تعبیر درست آن را بیان خواهد نمود.
حکمت های فراوانی برای افشا نکردن خواب ها جز با فردی مؤمن و صالح وجود دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
بسیاری از رؤیاها همچنان که گذشت، ساخته و پرداخته اوهام انسان بوده و از عقائد و افکار و گرایش های شخصی خود فرد اثر پذیر شده است و سرمنشأ غیبی و الاهی ندارند. در این نوع از رؤیاها ممکن است نکات منفی، نگران کننده و ترس آور، همچنین قضاوت هایی نه چندان درست در مورد افراد و پدیده های مختلف وجود داشته باشد. از طرفی تشخیص این که این رؤیا راست است یا دروغ اکثراً از عهده خود فرد خارج است. بدیهی است که بازگو کردن این رؤیاها برای عامه مردم نتایج خوبی در پی نخواهد داشت چرا که حاکی از مطالبی غیر واقع بوده و ممکن است خود فرد و دیگران را دچار این توهم سازد که: چون در خواب دیده ام پس حقیقت دارد.
برخی دیگر از رؤیاها جنبه هدایت برای خود فرد را داشته و بازگو کردن آن به همگان ممکن است جنبه خودنمایی و کرامت بافی داشته باشد. حتی شائبه ریا در این گونه موارد جلوی پیشرفت معنوی را خواهد گرفت، ولی بازگو کردن آن با فردی مؤمن یا استاد معنوی باعث پیشرفت معنویات خواهد شد.
برخی دیگر از رؤیاها، رؤیاهایی هستند که توسط اولیای الاهی دیده شده و خود این افراد به حدی از کمال دست یافته اند که از تکلیف الاهی خود به خوبی با خبر بوده و گاه ممکن است برای هدایت مردم برخی از رؤیاهای خود را بازگو کنند.
بنابر این خواب هایی هم که در ارتباط با دیگران (اموات و …) دیده می شود – غیر از موارد عادی که شاید مفسده ای در بازگو کردن آن نباشد – بهتر است در ابتدا با افرادی صالح در میان گذاشته شود.
«وَ مِنْ آیاتِهِ مَنامُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ابْتِغاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ»؛ و از نشانههاى قدرت او خوابیدن شماست در شب و روز و به طلب روزى برخاستن شماست. در این عبرت هایى است براى مردمى که مىشنوند. (روم،23)
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الرُّؤْیَا لَا تُقَصُّ إِلَّا عَلَى مُؤْمِنٍ خَلَا مِنَ الْحَسَدِ وَ الْبَغْی؛ …. رسول خدا فرمود: رؤیای خود را جز با مؤمنی که خالی از حسد و ظلم باشد بازگو مکن، 7
پی نوشت ها :
1- 2. زمر، ???
3. مجلسی، بحار الانوار، ج ??، ص ???، مؤسسه الوفاء، بیروت، ????ق.
4. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ?، ص ???، انتشارات جامعه مدرسین،قم، ???? ق.
5. یونس، ???
6. مجلسی، بحار الانوار، ج ??، ص????
7.کلینی، کافی، ج ?، ص ???، دار الکتب الإسلامیة تهران، ???? هجرى شمس