تاثیر فیلم و سینما بر کودکان
فیلم و سینما به عنوان یکی از مهمترین وسایل ارتباط جمعی در زندگی روزمره افراد، داد و ستدهای اجتماعی، ساختار زندگی انسان ها، چگونگی برقراری ارتباطات درون گروهی و برون گروهی و حتی اندیشه هر فرد برای چگونه زیستن است. به طوری که می توان ادعا کرد اندیشه ها، تفکرات، عقاید، نگرش ها و در یک روند کلی، فلسفه زندگی انسان ها با فیلم شکل می گیرد، تغییر می کند، اصلاح یا تخریب می شود … .
به عنوان مثال زوجی در حال جدایی، با دیدن فیلمی که در آن یکی از طرفین با گذشت و ایثار تداوم دهنده زندگی مشترک می شود، یا نمایش عواقب و عوارض طلاق، دوباره به هم پیوند می خورند و این چیزی جز تأثیر اعجاب انگیز فیلم روی افراد نیست.
با اندکی دقت در زندگی روزانه افراد ، می توان به نقش فیلم در سلیقه سازی و پرورش افکار عمومی پی برد و دریافت که از این راه اندیشه ها و سلیقه های نو در افراد شکل گرفته و ایجاد می شود و حتی در کردار و سلوک آنان نیز نمایان می شود. اینجاست که بیش از پیش به وظیفه خطیر هنرمندان و فیلم سازان در سازندگی یا سقوط فرهنگی ملل پی برده می شود .فیلمساز با استفاده از فنون سینمایی و به کارگیری موضوعات خاص، می تواند جامعه را به مراتب عالی انسانی رهنمون شود و یا تا حضیض ضلالت و خصایص حیوانی نزول دهد.
در این بحث سعی داریم گریزی بر آفت فعلی جامعه داشته باشیم. این پرچمدار تهاجم فرهنگی چیزی نیست جز ماهواره و فیلم هایی که از طریق امواج ، افکار و خواسته های کشورهای غربی را به دیگر جوامع تزریق می کند.
تأثیر کلی فیلمها
محتوای فیلم ها می تواند تماشاگر را در حالتی مثل خواب مصنوعی قرار دهد. به طوری که اگر حوادث نمایش داده شده در فیلم، در محیط واقعی روی دهد، واکنش های خفیف تری را بر می انگیزد ، یا شاید اصلاً چنان عکس العمل هایی به همراه نداشته باشد. البته این تأثیرات روی تمام افراد یکسان نیست. موقعیت و مشخصات تماشاگر هنگام تماشای فیلم از یک سو ، و جنبه فنی و مضمون فیلم عوامل دو گانه ای هستند که باید در توجیه و نوع تأثیرپذیری تماشاگر در نظر داشت. به هر حال فیلم بیشترین تأثیر را روی گروه کودک و نوجوان و افراد کم دانش می گذارد.تأثیر فیلم ها حتی در بازی های کودکان نمود می یابد. تأثیر تخریبی فیلم ها تا آنجا است که تحقیقی در فرانسه نشان داد کودک یا نوجوانی که بیش از یک بار در هفته به سینما می رود نیازمند مراقبت روان پزشکی است. زیرا تأثیر تخریبی فیلم های ساخته شده در این کشورها (که به صورت قاچاق و غیر مجاز وارد ایران هم می شوند یا از طریق امواج ماهواره ای، موریانه وار و از طریق والدین ناآگاه به منازل ما می آیند) که بر اثر تحریک شدید احساس و ایجاد آشوب اختلال در عواطف و هیجانات ایجاد می شود بسیار بیشتر از نقش تربیتی آن است.
شدت تأثیر فیلمها بر کودکان از آن جهت است که برای کودک ، فیلم چیزی جز واقعیت نیست. به عبارتی کودک برای فیلمها جنبه تصوری و خیالی قایل نیست. از نظر او آنچه که می بیند جزئی از زندگی واقعی است. خصوصاً هنگامی که محتوای فیلم برای کودک جذاب و دارای کشش باشد. مثل فیلمهایی که پر است از حرکات دفاعی یا ورزش های رزمی برا ی پسران! اینجاست که کودک غرق تماشای فیلم می شود و آنچنان در فضای حرکات و حتی نوع لباس بازیگر متمرکز می شود که وجود خود را از یاد می برد و همراه و همپای هنرپیشه ایفای نقش می کند. شخصیت بازیگر را می پذیرد و چنان در قالب نقش هنرپیشه فرو می رود که انگار هر اتفاقی برای هنرپیشه می افتد برای خود او روی داده است. بدین سبب همراه با بازیگر شاد می شود، غمگین می شود، مضطرب و پریشان در حوادث می ماند و ...
خلاصه این که کودک در ذهن خود و گاه در عمل، فیلم را بازی می کند. بسیاری اوقات بزرگسالان نیز به طور غیر ارادی تحت تأثیر فیلم، حرکت های فیزیکی بازیگر آن را تقلید می کنند و مسلم است که با جذاب تر شدن محتوا، عمق تأثیر فیلم بر افراد شدت می گیرد. نمونه بارز این مدعا هنگامی است که هنرپیشه در فیلم سیگاری روشن می کند و به دنبال او، بیننده نیز، با تقلید آنی از حرکات و سلوک هنر پیشه به صورت ناخودآگاه و غیرارادی، سیگاری روشن می کند!
تقلید آنی
گاه تأثیر فیلم ها از حد تقلید آنی فراتر می رود و مدتها زندگی فرد را دگرگون می کند و ساخت شخصیتی او را پایه ریزی می نماید یا تغییر می دهد، چرا که خواسته ها، آرزوها و احساسات انسان در فیلمها به نمایش در می آید. طبق تحقیقات ، تأثیر پذیری کودکان هشت تا یازده سال بسیار شدید است. کودک به فیلم دل می بندد، فعالانه در ماجراهای آن شرکت می کند، دنباله وقایع را با ذهن خلاق خود حدس می زند و با قهرمانان فیلم- خصوصاً شخصیت های محبوبش - منطبق می شود . در این سنین قهرمانان فیلم از نظر کودک قوی ترین انسان ها هستند. کودک نسبت به بدی و خوبی فیلمنامه یا آنچه که می خواهد در ذهن او القا کند آگاهی ندارد. تنها ماجراهای فیلم را واقعی می پندارد و آنچه را می بیند چیزی جز واقعیت نمی داند. آنچه مهم است اتفاقات و آدم هاست: این که هنرپیشه چکار می کند و در برخورد با ماجراها چه واکنش هایی از خود بروز می دهد.کم کم با ورود به دنیای نوجوانی و بلوغ، چیزی که در درجه اول اهمیت قرار می گیرد خصوصیات آدم هاست.
رفتار، حرکات ، شیوه لباس پوشیدن ، آرایش مو و ... هنرپیشه آنقدر مهم می شود که نوجوان سعی می کند از نظر ظاهری خود را با او هماهنگ کند ، و برای او اهمیتی ندارد که رفتار و کردار هنرپیشه محبوبش مغایر با ارزش ها و فرهنگ خاص جامعه باشد . این مسئله در حد افراطی خود ، به پرستش هنرپیشگان منجر می شود
خطر اساسیفیلم های مبتذل خطرات اساسی برای فرد و جامعه به دنبال دارد. تأثیر تخریبی فیلمهایی که به صورت قاچاق و غیر مجاز وارد کشور می شوند ، به جرئت غیر قابل تخمین است. از آنجایی که این گونه فیلمها تا حد زیادی با ارزشها و فرهنگ موجود در جامعه ما در تضاد هستند مشاهده این گونه فیلمها نقش عمده و اساسی در ایجاد مشکلات گوناگون خصوصاً مشکلات جنسی در کودکان و نوجوانان دارد. اکثر این فیلم ها حاوی مضامین غیر اخلاقی هستند و صحنه های انحرافی فراوانی در آنها به نمایش گذاشته می شود. این گونه فیلمها نه تنها برای کودکان و نوجوانان، بلکه برا ی جوانان هم بسیار مضر و خطرناک است. زیر امور جنسی را به صورتی بسیار نامناسب به نمایش در می آورند و جوانان را از دو جنبه روانی - اجتماعی مورد تعارض قرار می دهند و جامعه را به سمت انحطاط اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی می کشانند.
مسموم شدن ذهنیت نسل جوان و آینده ساز هر جامعه، به منزله از بین رفتن هویت شخصی و ملی آن کشور است. دیدن فیلم های نامناسب ، ره آوردی به جز آموختن اعمال خلاف و تهی شدن فرهنگ و تمدنِ کشور در ذهن جوانان و آینده سازان در بر ندارد. جوان و نوجوان می آموزد دروغ بگوید، پرخاشگری کند، و غرایز خود را برای هر نوع ارضاء آزاد بگذارد .
غریزه جنسی از بدو تولد به صورت غیر متمرکز در طفل وجود دارد و به تدریج تغییر شکل می دهد و مسلم است اگر به صورت طبیعی و در شأن انسان تکوین و تکامل یابد، سرانجام کانون مقدسی به نام خانواده را پی ریزی می کند ؛ اما چنانچه راه به خطا بپیماید، نه تنها زندگی فرد را به انحطاط و زوال می کشاند، بلکه جامعه را به افسار گسیختگی و هرج و مرج اخلاقی سوق می دهد. جالب این که اندیشمندان و متفکران جوامع غربی ، خود این وضع را مورد انتقاد قرار می دهند.تأثیر فیلمها بر کودکان از آن جهت است که برای آنها فیلم چیزی جز واقعیت نیست . در مواردی که در فیلمها از کاراکترهای ترس آور و ایجاد شوکهای ناگهانی در بیننده ( صرفاً برای ایجاد کشش و میخکوب کردن تماشاچی تا آخر فیلم ) استفاده شود، فرد به اضطرابی مداوم سوق داده می شود. هیجانات کاذبی که به وسیله این فیلمها در بیننده به وجود می آید خصوصاً در کودک فشار روانی ایجاد کرده و با اضافه شدن عامل تاریکی در شب ، به علت ترسی که در نتیجه دیدن همین تصاویر به وجود آمده است، دیر به خواب می رود ، شب را با اضطراب سپری می کند و به احتمال قوی کابوس خواهد دید .
در مواردی که در فیلمها از جاذبه های جنسی استفاده می شود ، پس از خوابیدن ، عامل رؤیا پردازی نیز کمک می کند تا کودک یا نوجوان ( خصوصاً جوان ) ، در عالم رؤیا آنچه را که در بیداری شاهد بوده ، به صورت افراطی و وسیع تر در ذهن تکرار کند و پس از بیدار شدن به دنبال ارضاء غریزه و به دست آوردن چیزی باشد که در خواب دیده است. زیرا فشار روانی حاصل از دیدن تصاویر نامتناسب با سن و حتی درک، فرد را مجبور می کند برای از بین بردن این فشار، دست به تخلیه هیجانی بزند و ساده ترین روشِ برگرداندن تعادل را ، در خود ارضایی می بیند. چنین عملی به علت ایجاد احساس گناه، اضطراب مجدد ایجاد می کند و این دور باطل همچنان ادامه می یابد.مسئله دیگر این که کودک در فیلمهای غیر اخلاقی و غیر مجاز، چیزهایی را مشاهده می کند که نباید ببیند . او شاهد روابطی می شود که برایش تولید اضطراب می کند. زیرا واکنش همه ی ما در برابر آنچه گنگ و نامفهوم تلقی کنیم اضطراب است.
دیدن صحنه های غیر اخلاقی برای کودکان که درک درستی از قضیه ندارند اضطراب آور و تنش زاست و برای بزرگترها و نوجوانان و جوانان ، تحریک نادرست، نابهنگام و خارج از زمان غریزه جنسی است که طبیعتاً به علت مساعد نبودن شرایط ، به شیوه ای نادرست و نامعقول مرتفع می شود. از آنجا که کاراکترهای فیلم برای کودک واقعی هستند دیدن روابط جنسی در فیلمها برای کودک هیچ فرقی با این که شاهد روابط زناشویی والدین خود باشد ندارد.پیامبر اکرم تأکید فراوانی در مورد دور بودن رابطه جنسی از چشم و گوش کودک دارند. امام محمد باقر نیز می فرمایند: «زنهار از آمیزش در جایی که کودک ، تو را می بیند. زیرا به خوبی آن حال را ( برای دیگران) توصیف می کند.» هانری مورای ، روان شناس معروف نیز در تحلیل رفتارهای انسان ، به نیازها و فشارهای محیطی اشاره می کند و تأکید خاصی روی فشارهای جنسی دارد. به نظر مورای یکی از دلایل ایجاد فشارهای جنسی در کودکان ، مشاهده روابط والدین است
نقش فیلم در شکل دهی سلیقه افراد
در قسمت اول به تأثیر فیلم و سینما در کودکان ، تقلید آنی و خطر و تأثیر تخریبی بعضی از فیلمها پرداخته شد، در این شماره نیز با توضیحات لازم مطلب را دنبال می کنیم.نکته تخریبی و انحرافی فیلمهای ضد ارزشی و ضد اخلاقی ، تنها نمایش صحنه های نادرست جنسی نیست. این فیلمها عمدتاً ترکیبی هستند از پرخاشگری، قتل، جنگ، زد و خورد و تجاوز و وحشیگری به همراه موضوعات نامتعارف و غیر اخلاقی...
و کدام عقل سلیم دیدن این گونه تصاویر نامناسب را حتی برای بزرگسالان ، مناسب توصیف می کند چه رسد به کودکان و نوجوانان تلقین پذیر و تأثیر پذیر ...
آیا ما و شما، به عنوان پدر یا مادر آنقدر ساده ایم که تصور کنیم فرزندمان از تمام کودکان دنیا جداست و از برقراری ارتباط دیداری با چنین صحنه هایی، دچار مشکل نخواهد شد؟ آیا می اندیشیم منحرفان اخلاقی و بزهکاران، از مادر جنایتکار و متخلف به دنیا می آیند؟ مگر نه این که کودکان و نوجوانان امروز ، پدران و مادران فردا هستند؟
معضل اجتماعی
مسئله بعدی ایجاد حالت تعارض و ناکامی است که در بیننده - خصوصاً جوان و نوجوان - به وجود می آید. گفتیم کودک یا نوجوان با هنرپیشه فیلم همانند می شود و سعی می کند رفتار، حرکات و حتی تکیه کلامهای او را تقلید کند . از طرفی چون آموزشهای فیلم با آنچه در ساخت فرهنگی جامعه ما ارزش محسوب می شود انطباق ندارند . این تضاد فرهنگی سبب می شود نوجوان نتواند کاملاً رفتارها را تقلید کند. نوجوان در اثر این تفاوتها ، احساس ناکامی کرده ، بین خواستهای خود و آنچه جامعه و سیستم ارزشی حاکم بر آن از او می خواهد تعارض می بیند و همین احساس ناکامی و تعارض عاملی برای نزدیک شدن به اضطراب و بیماری روانی خواهد بود. گاهی این تضادها از حد تفاوت و تضاد درون و بیرون فراتر می رود . به این معنی که وجدان اخلاقی که بیشتر تحت تأثیر سیستم ارزشی حاکم بر محیط است چیزی می طلبد و هنرپیشه به عنوان الگوی رفتاری که در اینگونه فیلمها معمولاً برخلاف فطرت پاک و خداجوی انسان حرکت می کند، رفتاری متفاوت را طلب می کند. اینجاست که تعارض شدیدی پیش می آید و آن تضاد ابعاد گوناگون درون انسان است.
گویی که شخصیت فرد شکاف برداشته و از درون، دو نیمه متضاد در برابرهم می ایستند. در اثر همین تعارض ها پیوند فرد با زندگی واقعی بریده می شود. نه می تواند آنچه که خودش می خواهد باشد و نه آنچه جامعه از او انتظار دارد. در نتیجه نه شخصیت قابل قبولی برای خود دارد و نه برای جامعه .دوران نوجوانی را دوران تنش و طوفان زندگی تعریف کرده اند. دورانی که نوجوان در بحران هویت دست و پا می زند. این تضادها هم به تشدید این تنشها کمک می کند و نوجوان در "آنچه که هست"، "آنچه که باید باشد" و "آنچه که می خواهد باشد" سرگردان می ماند. در اثر تشدید این بحرانها، نوجوان عواطف متزلزل پیدا می کند، رضایت لازمه برای یک زندگی موفق را از دست می دهد، اصالت و هویت خود را به فراموشی می سپرد و معیار ثابت اخلاقی را از دست می دهد و ... و تمام اینها در اثر عدم هماهنگی پیامهایی است که فیلمهای مبتذل و جامعه با هم دارند و به نوجوان تلقین می شود.
معضل فرهنگی
فیلمهای غیر اخلاقی نه تنها یک معضل اجتماعی بلکه یک معضل فرهنگی است، بلکه با القاء بار ضد ارزشی خود ، جامعه را به سمت مخالف رشد و اصلاح سوق می دهد. پخش و انتشار اینگونه فیلمها خیانتی در حق کودک و در طیفی وسیع تر برای جامعه محسوب می شود. این مسئله تنها در حد کسانی که اینگونه فیلمها را تماشا می کنند خاتمه نمی یابد. کافی است در یک کلاس پرجمعیت عده بسیار معدودی شاهد چنین فیلمهایی باشند. مسلماً داستان و تصاویر را با مبالغه فراوان برای همسالان و دوستان خود نیز تعریف می کنند. اینجاست که نه فقط خود کودک تحریک می شود بلکه دوستان خود را هم به تحریک و انحراف می کشاند. مسئله بعدی پر کردن مغز جوانان کشورهای عقب نگه داشته شده با مسائل کم اهمیت و کشاندن آنها به سوی مدگرایی و مصرف گرایی است. مسلماً جوانی که ساعتها وقت خود را جلوی آینه سپری می کند تا مدل موها و یا صورت خود را شبیه فلان هنرپیشه آرایش دهد دیگر فرصتی برای خلاقیت و ابداع و کشف نخواهد داشت . حتی فرصتی برای کسب دانش و آگاهی لازمه برای نوآوری را نیز از دست خواهد داد.
شاید به جرئت بتوان ادعا کرد چنین فردی انگیزه و کنجکاوی لازم برای مفید زیستن را نیز از خود سلب خواهد کرد. نتیجه کلی مصرف گرایی، ساده اندیشی و نقصان همه جانبه جامعه خواهد بود. برای رفع نیازهای کاذبی که در نتیجه تبلیغات به وجود آمده، سیل کالاهای وارداتی به سوی کشور سرازیر می شود. همراه با این کالاها فرهنگ استعماری کشورهای غربی نیز حاکم می شود. فرهنگی که این روزها مشکلاتی نظیر بیماری مهلک ایدز و کودکان نامشروع را برای این کشورها به وجود آورده است. با پذیرفتن فرهنگ غرب ، نه خودمان هستیم نه می توانیم همچون بیگانگان رفتار کنیم. بدیهی است که چنین وضعیتی به بدترین شکل ممکن ، به زوال فکری و فرهنگی جامعه منجر خواهد شد و آیا آثار سوء ناشی ازCDهای غیر مجاز و ماهواره به همین جا ختم می شود؟ پس با دست خود ، زمینه انحطاط ، انحراف و فساد فرزندانمان را فراهم نکنیم. فردای بهتر با درایت، هوشمندی و احساس مسئولیت ما و شما به عنوان پرورش دهندگان نسل بعد میسر می شود ، بیایید هوشمندانه تر عمل کنیم