روش حل مسأله
هر امری که مشکل و دشوار به نظر برسد و نیاز به فکر کردن و ارائه راه حل داشته باشد یک مسأله است.
از دیدگاه جاندیویی مسأله عبارت است از : هر موردی که باعث ایجاد شک و تردید شود و از دیدگاه ساچمن مسأله عبارت است از : هر چیزی که اسرار آمیز ، غیر منتظره و ناشناخته باشد.
حل مسأله فرایندی است هدفدار که فراگیر را به یک راه حل میرساند. جهت رسیدن به راه حل ، تجربه، اطلاعات و مهارتهای قبلی و علاقمندی از موارد پیشنیاز میباشند.
جان دیویی میگوید: حل مسأله فرایندی است برای کشف توالی و ترتیب صحیح راههایی که به یک هدف یا یک راهحل منتهی میشود و عامل اصلی رسیدن به هدف یا حل مسأله به کار بردن تجربههای قبلی و دانش فرد است. (محبی ، 1384 ، ص 23 و صفوی ، 1373 ، ص 79)
در الگوی حل مسأله به جای معلم، شاگرد محور فعالیت است و اطلاعات علمی مستقیماً به او انتقال داده نمیشود معلم با طرح مسأله ، شاگرد را به فعالیت وادار میکند و در جهت حل مسأله ، او را راهنمایی میکند و منابع آموزشی منحصر به کتاب درسی و معلم نیست. خود دانشآموز و محیط زندگی او از منابع اصلی هستند. میتوان گفت حل مسأله ، نوعی روش تدریس است که با طرح یک مسأله شروع و با ترکیب تفکر و عمل و استفاده از تجارب مورد نیاز ، دانشآموزان به حل مسأله میپردازند.
مراحل اجرا در الگوی حل مسأله
1- طرح مسأله: حل مسأله با طرح و مشخص کردن مسأله آغاز میشود.
2- جمعآوری اطلاعات : شاگرد پس از مواجه شده با مسأله ، باید با کمک و هدایت معلم به دنبال اطلاعات مورد نیاز برود.
3- ساختن فرضیه : منظور از فرضیه سازی، پیش بینی راه حلهای احتمالی و حدسی برای حل مسأله است (حدس زدن یا مشخص کردن علل مسئله)
4- آزمایش فرضیه : برای قبولی یا رد فرضیه باید آن را بیازماییم. آزمایش فرضیه فعالیتی است آگاهانه که در آن اطلاعات جمعآوری شده ، تحلیل ، ترکیب و ارزشیابی میشوند.
5- نتیجهگیری ، تعمیم و کاربرد : بدون نتیجهگیری مسأله حل نخواهد شد، اساس این الگو آن است که شاگرد مشکلی را که با آن مواجه میشود به نحوی قابل قبول برای خود حل کند و مفاهیم تازهای را یاد بگیرد.
نقش و وظیفه معلم در الگوی حل مسأله
1- در الگوی حل مسأله ، معلم نقش مشاور، راهنما و مدیر را در فرایند تدریس بازی میکند. او به جای انتقال اطلاعات و واقعیتهای علمی، روش کسب اطلاعات را به شاگردان میآموزد.
2- در روش حل مسأله ، معلم باید بتواند دانشآموزان را به یادگیری تشویق و تحریک کند و ضمن ایجاد رغبت و انگیزه در یادگیرندگان برای حل مسأله، به خوبی هدف از طرح مسأله را بیان کند ، به گونهای که همهی دانشآموزان دقیقاً مسأله را تشخیص دهند.
3- معلم به دانشآموزان از طریق معرفی منابع اطلاعاتی ، آزمایش ، مصاحبه و ... کمک میکند.
4- داشتن ارتباط نزدیک و صمیمی با دانشآموزان و شناسایی افراد خلاق
5- داشتن صبر و حوصله و بردباری در تمام مراحل اجرای الگو حل مسأله از کنترل کار گروهها گرفته تا ارائه گزارشها و انتخاب برترها
نقش و وظیفهی دانشآموزان در الگوی حل مسأله
1- در الگوی حل مسأله ، شاگردان با اشتیاق و علاقه و با کمک و هدایت معلم، باهم در جهت حل مسأله تلاش میکنند.
2- شاگردان در یادگیری از طریق حل مسأله، با بهرهگیری از تجارب و دانستههای پیشین خود، و با بهرهگیری از تفکر و نیروی خلاقهی ذهنی خود، دربارهی رویدادهای محیط خود میاندیشند تا مشکلی را که با آن مواجه شدهاند به نحو قابل قبولی حل کنند.
3- در الگوی حل مسأله ، شاگردان دائماً با معلم در ارتباطند و ارتباط آنان دوجانبه، بسیار صمیمی و همراه با حس احترام است.
4- برای آزمایش فرضیه ، شاگرد باید اطلاعات و شواهد موجود را تحلیل کند و بتواند تشخیص دهد که شواهد موجود تا چه اندازه او را در اثبات درستی یا نادرستی فرضیه یاری خواهد کرد.
محاسن و محدودیت ها
الف- محاسن
1- انگیزه درونی در فراگیران ایجاد میشود (مسائل مورد علاقه دانشآموزان است)
2- یادگیری از طریق حل مسأله نشاط آور و پایدار است.
3- حل مسأله با ایجاد تفکر نقّاد همراه است و دانشآموزان هیچ چیز را بدون دلیل رد یا تأیید نمیکنند.
4- روحیه همکاری ، تعاون و احترام به عقاید دیگران و مسئولیت پذیری به کار گرفته میشود.
5- روش حل مسأله برای حل مسائل زندگی آینده در فراگیران نگرشهای مطلوب ایجاد میکند.
6- در حل مسأله مهارتهایی چون بحث و گفتوگو ، مطالعه، پژوهش و آزمایش تقویت میشود.
7- روش حل مسأله موجب فعال و سهیم شدن شاگردان در فعالیتهای آموزشی میشود.
8- در روش حل مسأله ، تمام جنبههای روانی ، اجتماعی و سرانجام کل شخصیت شاگردان مورد توجه قرار میگیرد.
9- اجرای الگوی حل مسأله، موجب افزایش درک علم و تولید تفکر خلاق میشود.
10- دانشآموزان ، نگرشها ، ارزشها ، مهارتها و دانشهای جدید میآموزند.
ب- محدودیتها
1- اجرای چنین الگوی بسیار مشکل است ، زیرا احتیاج به معلمان قوی و با تجربه و پژوهشگر دارد.
2- در چنین الگوی ، فعالیتهای آموزش به فضا ، امکانات و تجهیزات فراوان نیاز دارد.
3- این الگو به زمان زیاد نیاز دارد.
4- این الگو در کلاسهای پر جمعیت قابل اجرا نیست، تعداد شاگردان در هر کلاس نباید از 20 نفر تجاوز کند.
5- اگر مسأله ، توجه شاگردان را جلب نکند یا برای آنان به اندازهی کافی برانگیزاننده نباشد ، کاربرد این الگو بسیار مشکل خواهد شد.