"خشوع" به معنى حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است که ...
"خشوع" به معنى حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمى در انسان پیدا مى شود، و آثارش در بدن ظاهر مى گردد.
قرآن داشتن خشوع در نماز را یکی از نشانه های مؤمنان میداند « الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» (1) ؛ آنان ، که در نمازشان خشوع می ورزند.
قرآن کریم "اقامه صلوة " (خواندن نماز) را نشانه مؤ منان نمى شمارد بلکه خشوع در نماز را از ویژگی هاى آنان مى شمرد، اشاره به اینکه نماز آنها الفاظ و حرکاتى بى روح و فاقد معنى نیست ، بلکه به هنگام نماز آنچنان حالت توجه به پروردگار در آنها پیدا مى شود که از غیر او جدا مى گردند و به او مى پیوندند، چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار مى شوند که بر تمام ذرات وجودشان اثر مى گذارد، خود را ذره اى مى بینند در برابر وجودى بى پایان ، و قطره اى در برابر اقیانوسى بیکران .
لحظات این نماز هر کدام براى او درسى است از خودسازى و تربیت انسانى و وسیله اى است براى تهذیب روح و جان .
در حدیثى مى خوانیم که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مردى را دید که در حال نماز با ریش خود بازى مى کند فرمود: اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه !: اگر او در قلبش خشوع بود اعضاى بدنش نیز خاشع مى شد.
اشاره به اینکه خشوع یک حالت درونى است که در برون اثر مى گذارد.
پیشوایان بزرگ اسلام آنچنان خشوعى در حالت نماز داشتند که به کلى از ما سوى الله بیگانه مى شدند، تا آنجا که در حدیثى مى خوانیم : پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گاه به هنگام نماز به آسمان نظر مى کرد اما هنگامى که آیه فوق نازل شد دیگر سر برنمى داشت و دائما به زمین نگاه مى کرد.
خشوع ، روح نماز است اگر رکوع و سجود و قرائت و تسبیح را جسم نماز بدانیم ، حضور قلب و توجه درونى به حقیقت نماز و کسى که با او راز و نیاز مى کنیم روح نماز است .
خشوع نیز در واقع چیزى جز حضور قلب توأم با تواضع و ادب و احترام نیست و به این ترتیب روشن مى شود که مؤمنان تنها به نماز به عنوان یک کالبد بى روح نمى نگرند بلکه تمامى توجه آنها به باطن و حقیقت نماز است .
بسیارند کسانى که اشتیاق فراوان به حضور قلب و خشوع و خضوع در نمازها دارند اما هر چه مى کوشند توفیق آن را نمى یابند.
خشوع ، روح نماز است اگر رکوع و سجود و قرائت و تسبیح را جسم نماز بدانیم ، حضور قلب و توجه درونى به حقیقت نماز و کسى که با او راز و نیاز مى کنیم روح نماز است .
براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات ، امور ذیل را دقیقا توصیه مى کنیم :
1 - بدست آوردن آنچنان معرفتى که دنیا را در نظر انسان کوچک و خدا را در نظر انسان بزرگ کند، تا هیچ کار دنیوى نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد.
2 - توجه به کارهاى پراکنده و مختلف ، معمولا مانع تمرکز حواس است و هر قدر انسان ، توفیق پیدا کند که مشغله هاى مشوش و پراکنده را کم کند به حضور قلب در عبادات خود کمک کرده است .
3 - انتخاب محل و مکان نماز و سایر عبادات نیز در این امر، اثر دارد، به همین دلیل، نماز خواندن در برابر اشیاء و چیزهائى که ذهن انسان را به خود مشغول مى دارد مکروه است ، و همچنین در برابر درهاى باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آئینه و عکس و مانند اینها، به همین دلیل معابد مسلمین هر قدر ساده تر و خالى از زرق و برق و تشریفات باشد بهتر است چرا که به حضور قلب کمک مى کند.
4 - پرهیز از گناه نیز عامل مؤ ثرى است، زیرا گناه قلب را از خدا دور مى سازد، و از حضور قلب مى کاهد.
5 - آشنائى به معنى نماز و فلسفه افعال و اذکار آن، عامل مؤ ثر دیگرى است .
6 - انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن چه در مقدمات و چه در اصل نماز نیز کمک مؤ ثرى به این امر مى کند.
7 - از همه این ها گذشته این کار، مانند هر کار دیگر نیاز به مراقبت و تمرین و استمرار و پیگیرى دارد، بسیار مى شود که در آغاز انسان در تمام نماز یک لحظه کوتاه قدرت تمرکز فکر پیدا مى کند، اما با ادامه این کار و پیگیرى و تداوم آنچنان قدرت نفس پیدا مى کند که مى تواند به هنگام نماز دریچه هاى فکر خود را بر غیر معبود مطلقا ببندد! (دقت کنید).
منبع تفسیر نمونه جلد 14