نویسنده و شاعر و ادیب مسیحی به نام «سلیمان کتانی»
در پایان کتابش میگوید: «فاطمه، ای دخت مصطفی! ای روشنترین چهرهای که زمین را بر روی دو کتف خود بلند کرد، تو جز دو نوبت برای زمین لبخند نزدی: یک بار در سیمای پدر، آن دم که در بستر آرمیده بود و تو را مژدهی قرب وصل میداد لبخند زدی. و لبخندی دیگر، بدان هنگام گرداگرد لبان تو میگردید که جان بر لب داشتی و واپسین دم خویش را فروفرستادی... تو همیشه با محبت زیست کردی، تو با پاکی و پاکدامنی زیستی، برای پاکیزهترین مادری که دو ریحانه زادی و پروردی و بر قامت آن دو جامهای از خز بخشندگی پوشاندی... تو زمین را همراه با لبخندی استهزاآمیز رها کردی و به ابدیت پیوستی، ای دختر پیامبر! ای همسر علی! ای مادر حسن و حسین، و ای بزرگ بانوی بانوان همه جهانها و اعصار[1]
و باز در جای دیگر مینویسد: «قهرمانی نیرویی نیست که مستند به تن و بازو باشد، یا مستند به تاج و تخت، بلکه قهرمانی چیزی است که منطق عقل، رشد و فهم را به کار گیرد، آنگاه هدفها را تعیین کند و برنامه را ترسیم نماید. و قهرمانی زهرا، چیزی جز این معنی بزرگ نبود. از این رو از هر چه عامل روشنایی دیگران میشد بهره گرفت، بی آنکه بازوان ناتوان و نزار، و پهلوهای لاغر و نحیف وی در این خواست از مؤثر باشد [2]
لوئی ماسینیون محقق فرانسوی
مستشرق و پژوهشگر معروف فرانسوی، لویی ماسینیون که مدتی از عمر خود را وقف شناخت حضرت فاطمهی زهرا (علیهاالسلام) ساخته، در زمینهی شناخت آن حضرت، با گامهای تحقیق پیش رفته و تلاش و کوشش بسیار به عمل آورده است. وی رسالهی محققانهای در مورد مباهلهی مسیحیان «نجران» با پیامبر اسلام، که در سال دهم هجری در مدینه صورت گرفت، نوشته که در آن نکتههای جالب توجه فراوانی مطرح شده است. در آن رساله میگوید:
«اوراد و دعاهای ابراهیم (ع) از وجود دوازده نور که منشعب از فاطمه هستند خبر میدهد...
تورات موسی از آمدن محمد (ص) و دختر پربرکت او، و دو آقازاده به مانند اسماعیل و اسحق (حسن و حسین) نوید میدهد...
و انجیلهای عیسی (ع) از آمدن احمد (ص) نوید میدهد، و نیز بشارت میدهد که دختر پربرکتی خواهد داشت که دو پسر به دنیا میآورد...» [3]
اری انانکه منتسب به مادر شیعه نیستدند در مورد او اینگونه قلم فرسائی میکنند اما ما شیعیان فرزندان معنوی فاطمة الزهراء(سلام الله علیها) چگونه اورا شناخته ایم و به یادگاری های مادر عمل کرده ایم