روزه فتح قله تقوا
بار دیگر ماه مبارک رمضان فرا رسید ماهى که سراسر مهر و رحمت و امید و نعمت . . .
روزه فتح قله تقوا
بار دیگر ماه مبارک رمضان فرا رسید ماهى که سراسر مهر و رحمت و امید و نعمت است. عید اولیاى الهى و بهار قرآن، گلستان دعا و بوستان مناجات با معبود. ماهى که شب قدرش ظرف نزول قرآن است. شب نور و برکت، شب عفو و رحمت، شب آزادى و حریت و شب بیدارى و سعادت و ا گر چنین ماه و چنین شبى نبود چگونه انسان غفلت زده و آلوده و در بند هواها و هوسهاى نفسانى را امید به بیدارى و بازگشت به خویش بود.
عاشقان کوى دوست ماههاست که در انتظار فرارسیدن این ماهاند و از رجب به استقبالش شتافتند تا با زلال عطوفت الهى غبار از جان و زنگار از قلب خویش بزدایند.
و ما نیز قلم به کف گرفتیم تا با نگارش ذرهاى از بىکران فضیلت و آثار و ثمرات روزه، پندى به خویش و تذکرى به دوستان اهل معرفت دهیم.
فضیلت ماه مبارک رمضان
براساس آیات و روایات، ماه مبارک رمضان ماهى است ممتاز از دیگر ماهها و از حیث فضیلت بسیار برتر از آنها که نه فقط در امت پیامبر بلکه در امم سابق نیز چنین بوده است. قران نزول خود را در این ماه عظیم مىداند: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ» براساس روایات، دیگر کتب آسمانى نیز در این ماه نازل شده از جمله طبق روایتى از امام صادق(ع) «تورات» در ششم ماه مبارک رمضان، «انجیل» در دوازدهم، «زبور» در هجدهم و قرآن در شب قدر نازل گردیده است.1
ماه رمضان «شهر اللّه»2 لقب گرفته است. براساس این قول رمضان اسمى از اسماء الهى است3 و از اینرو در حدیثى از امام على(ع) آمده است که فرمودند: «لاتقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لاتدرون ما رمضان؛ نگویید رمضان، بلکه بگویید ماه رمضان. همانا شما نمىدانید رمضان چیست؟»4
درباره معناى «رمضان» علاوه بر قول نقل شده در بالا دو معناى دیگر نیز بیان شده است که نظر به ارتباط معناى لغوى با فضیلت این ماه ذکر آن خالى از فایده نیست. و ما این دو معنى را از تفسیر لطیف کشف الاسرار نقل مىکنیم: «اینک ماه رمضان اقبال کرد بر دوستان، ماهى که هم بشوید و هم بسوزد. بشوید به آب توبه دلهاى مجرمان، بسوزد به آتش گرسنگى تنهاى بندگان، اشتقاق رمضان از «رَمْضا» است یا از «رَمَضَ» اگر از «رمضا» است آن سنگ گرم باشد که هر چه بر آن نهند بسوزد و اگر از «رمض» است باران باشد که به هر چه رسد آن را بشوید.»5 در ابتداى خطبه طولانى پیامبر اکرم(ص)نیز که در آخرین جمعه ماه شعبان ایراد شده است گوشهاى از فضیلت این ماه بیان شده و آمده است: «اى مردم بدرستى که رو کرده به سوى شما ماه خدا و رحمت و آمرزش الهى، ماهى که نزد خدا بهترین ماهها و روزهایش بهترین روزها و شبهای ش بهترین شبها.... اى مردم! درهاى بهشت در این ماه گشوده است.... و درهاى آتش بسته... و شیاطین در بندند...»6
سخن در باب فضیلت این ماه بسیار است و مجال اندک. اما براى ورود به بحث حقیقت روزه و آثار و ثمرات آن لازم بود شناختى هر چند اندک از فضیلت این ماه داشته باشیم چرا که درخت عمل در سرزمین معرفت مىروید اگر این معرفت درست باشد عمل صالح نیز درست و در غیر این صور ت عمل ما آفتپذیر خواهد بود.
حقیقت روزه
قرآن کریم در اشارهاى بسیار کوتاه اما پر مغز و پر معنى حقیقت روزه و هدف از آن را بیان فرموده است در آیه 183 سوره بقره مىخوانیم: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! روزه بر شما واجب شد همانگونه که بر پیشینیان شما واجب گردید باشد که پرهیزکار شوید.»
خداوند این آیه را با خطاب خاص خود به دوستانش آغاز مىکند و چه خطابى برتر از خطاب معبود با انسان، که چنین نواى گوشنوازى قبل از هر چیز تمامى سختىهاى روزه را از یاد انسان مىبرد. امام صادق (ع) درباره این خطاب الهى مىفرمایند: «لذّة ما فى النداء اَزال تَعَ بَ العبادة و العناء؛7 لذت آنچه در این خطاب است رنج و سختى عبادت را از بین مىبرد».
در ادامه آیه خداوند فلسفه تشریع روزه را که در اُمم گذشته نیز جریان داشته بیان مىکند و مىفرماید: «لعلّکم تتقون» رسیدن به مرحله تقوا هدف روزه و حقیقت آن است. از این عبارت کوتاه مىتوان دنیایى از معنا را فهمید چرا که تقوا «خیر دنیا و آخرت»8 و «سرآمد همه کارهاست»9 و رسیدن به این مهم یعنى نهایت کمال آدمى و سعادت دنیا و آخرت.
چنانکه تقوا همه جانبه است و فقط به تقواى قلب یا عضو خاص یا حوزه معین اعم از فرهنگى، اخلاقى، اجتماعى، سیاسى، اقتصادى، محدود نمىشود و شامل همه این ابعاد مىگردد. روزه نیز فقط امساک از خوردن و آشامیدن نیست بلکه روزه دل، روزه چشم، روزه زبان، روزه قلب را شا مل مىشود و در یک کلام آنکه تمامى وجود آدمى در اختیار احکام و فرائض الهى باشد.
چنین روزهاى سپر آدمى است10 در برابر آتش، بهشت را واجب مىکند11 و خالص شدن آدمى را به همراه مىآورد12 و به
میراث روزه که همان یقین به ذات اقدس الهى است نایل مىکند. در حدیث معراج آمده است که پیامبر(ص) فرمود: «پروردگارا! میراث روزه چیست؟ خداوند فرم ود: روزه حکمت به ارث مىنهد و حکمت معرفت و معرفت یقین مىآورد و چون بنده به یقین رسید دیگر براى او اهمیتى ندارد که چگونه شب و روز خود را بگذراند. به سختى یا به آسانى».13
اما روزهاى که فقط امساک از خوردن و آشامیدن بدون توجه به محرمات الهى و واجبات خداوندى باشد بهره آن همان گرسنگى و تشنگى و رفع تکلیفى بیش نخواهد بود. چنانکه پیامبر خدا(ص) مىفرمایند: «بسا روزهدارى که بهره او از روزهاش گرسنگى و تشنگى است و بسا شب زندهدا رى که بهره او از عبادت شبانهاش فقط بىخوابى است.»14 چه خسران زدهایم اگر تشنگى و گرسنگى را تحمل کنیم و دست خالى این ماه را پشت سر بگذاریم در این صورت سپر آتش را که همان اصل روزه است به همراه داریم اما با اعمال ناشایستمان آن سپر را پاره کردهایم سپرى ک ه از ما در برابر آتش محافظت نمىکند. این سپر را چه فایده و این روزه را چه سود که پیامبر عظیم مىفرماید: «الصُّوُم جُنَّةٌ مالَمْ یَخْرقْها»15 روزه سپر است تا زمانى که (آدمى با اعمال ناشایست) آن را ندرد»
مراتب روزه
چنانکه تقوا را مراتبى است و انسانها در بهرهمندى از آن یکسان نیستند روزه هم که ابزارى براى رسیدن به تقوا است درجات و مراتبى دارد. اهل معرفت در بیان درجات روزه همانند تقوا سه مرتبه و درجه براى آن قایل شدهاند.
1) روزه عوام که همان پرهیز از خوردن و آشامیدن و سایر مبطلات روزه است و از آدمى دفع تکلیف مىکند.
2) روزه خواص: که علاوه بر آنچه عوام از آن پرهیز مىکنند سایر اعضاى بدن نظیر چشم و گوش و دهان و... از گناهان دورى مىکنند که افطار چنین روزهاى، ارتکاب گناه و انجام معصیت است.
امام على (ع) چنین مرتبهاى را اینگونه معرفى مىفرمایند: «روزهدارى، پرهیز از حرامهاست، چنانکه انسان از خوردن و آشامیدن خوددارى مىکند».16
3) روزه خواص خواص: که علاوه بر آنچه در دو مرحله پیش گذشت روزهدار، دل را از مشغول شدن به افکار دنیوى و اخلاق رذیله و هر آنچه غیر خداست محافظت کند و افطار این نوع از روزه به یاد غیر خدا و روز قیامت بودن است و حاصل این روزه روگردانیدن از غیر خداست چنانکه خداوند فرمود: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ؛17 بگو خدا و هر چه غیر اوست واگذار».
این مرتبه از روزه اختصاص به انبیاء و صدیقین و مقرّبین دارد و ثمره این روزه نایل شدن به مشاهده جمال لقاى الهى است و رسیدن به چیزى که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده، و به خاطر احدى خطور نکرده است.18
رشیدالدین میبدى در تفسیر گرانسنگ کشف الاسرار با بیانى لطیف این مرتبه از روزه را چنین بیان مىدارد: «روزه جوانمردان به زبان اهل حقیقت بشو و ثمره و سرانجام آن بدان، چنانکه تو تن را به روزهدارى و از طعام و شراب بازدارى ایشان دل را به روزه در آرند و از جمل ه مخلوقات باز دارند. تو از بامداد تا شبانگاه روزهدارى. ایشان از اول عمر تا آخر عمر روزه دارند. میدان روزه تو یک روز است، میدان روزه ایشان یک عمر»19
1) وسایل الشیعه، ج 7، باب 18، حدیث 16 ؛ تفسیر نمونه، ج 1، ص 635.
2) تفسیر کبیر، فخر رارزى، ج 5، ص 91 ؛ تفسیر تبیان شیخ طوسى، ج 2، ص 121.
3) منبع پیشین.
4) بحارالانوار، ج 96، ص 377.
5) تفسیر کشف الاسرار، ج 1، ص 495.
6) عیون الاخبار، ج 1، ص 295 - 296 ؛ امالى صدوق، ص 57 - 58.
7) تفسیر مجمع البیان، ج 2، ذیل آیه.
8) کنز العمال، حدیث 564.
9) بحارالانوار، ج 70، ص 289، ح 21.
10) الکافى، ج 4، ص 62، ح 1.
11) بحارالانوار، ج 96، ص 356.
12) بحارالانوار، ج 96، ص 368، ح 47.
13) بحارالانوار، ج 77، ص 27، ح 6.
14) ترجمه میزان الحکمه، ج 7، ص 3210، به نقل از امالى طوسى، ص 166 و 277.
15) بحارالانوار، ج 96، ص 296، ح 28.
16) بحارالانوار، ج 96، ص 294، ح 21.
17) سوره انعام، آیه 91.
18) معراج السعادة، ملا احمد نراقى، ص 784 - 785، با دخل و تصرف.
19) کشف الاسرار، ج 1، ص 495.