5. بردبارى
تصوّر اینکه درعصر ظهور کارها، خود به خود به سامان مىرسد وبدون تحمّل مشقّتها، کاستىها و کژىها، از جامعه رخت بر مىبندد و از همان ابتدا، همه غرق رفاه و لذّت مىشوند؛ خیال خام و تصوّر باطلى است. مفضل بن عمر مىگوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم؛ از سبب ناراحتى و غمگینى من پرسیدند. عرض کردم: به وضع بنى عباس و حکومت و جبروت شان مىنگرم. اگر این حکومت براى شما بود، ما نیز همراه شما بودیم و از آن بهره مىبردیم. حضرت فرمودند: "اى مفضل! بدان که اگر چنان مىشد، شبها، کارى نبود جز سیاست و تدبیر امور مردم و روزها، جز درگیر کار مردم بودن، غذاى نامطبوع وناگوار و لباس خشن مانند علىعلیه السلام، و الاّ آتش بود و دوزخ".(32)
به راستى مگر مى شود امام مهدى علیه السلام خود، لباس خشن بپوشد و طعام ناگوار بخورد: "ما لباس القائم الا الغلیظ و ما طعامه إلا الجَشِب"؛(33) ولى یاران و همراهانش غرق رفاه و خوشى باشند؟".
امام علىعلیه السلام در وصف یاران مهدىعلیه السلام مىفرماید: "إنَّه یأخذ البیعة عن أصحابه أنْ لا یکنزوا ذهباً و لا فضّة و بُرّاً و لا شعیراً و یلبسون الخشِن من الثیاب؛(34) او از یارانش بیعت مىگیرد که طلا و نقرهاى نیندوزند و گندم و جویى ذخیره نکنند و لباس خشن بپوشند و... ".
آنان، در راه تحقّق آرمانهاى جهانى امام مهدىعلیه السلام، مشکلات و مصائب فراوانى را به جان مىخرند؛ ولى از سر اخلاص و تواضع، عمل خود را هیچ مىپندارند و به جهت هجوم سختىها و تحمّل مشقتها، بر خداوند منت نمىگذارند: "قوم لم یمنُّوا على الله بالصبر"(35) و از اینکه نقد جان خویش را در کف اخلاص نهاده، تقدیم آستان دوست مىکنند، هرگز به خود نمىبالند و آنرا بزرگ نمىشمارند: "و لم یستعظِموا بذلَ أنفسهم فی الحق".(36)
6. یکدلى
آنان یک رنگ و یک دلاند: "قلوبهم مجتمعةٌ"(37) و این نیست مگر به این سبب که هواها و خودخواهىها، از جانشان رخت بر بسته و به جاى آن، خدا خواهى و خداپرستى نشسته است. با این اتحّاد و یکرنگى است که مىتوان به اهداف جهانى دست یافت و آرمانهاى الهى را تحقّق بخشید. سپاهى که از اختلاف و چنددلى رنج مىبرد، چگونه مىتواند سر افرازانه بام دنیا را فتح کند.
7. استوارى
حرکت بزرگ حضرت ولى عصر )عج(، برخوردار از پشتوانه امداد الهى است و بدون برخوردارى از امدادهاى ویژه الهى، هرگز به آرمانهاى خود دست نخواهد یافت. توجّه به وجود این تأییدات الهى، تأثیر شگرفى بر روان یاران امام بر جاى خواهد گذاشت. یقین به آن امدادها، باعث مىشود، ذرهاى در درستى آرمانها و مسیر خود تردید نکنند و ملامتها و سرزنشهاى کوتهبینان و عافیت طلبان، در عزمشان خللى نیفکند.
قرآن مىفرماید: "یا أیّهاالذین آمنوا مَنْ یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتى الله بقوم یحبهم و یحبونه... و لا یخافون لومة لائم"؛(38) اى کسانى که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد ]به خدا، زیانى نمى رساند[. خداوند جمعیّتى را مىآورد که آنان را دوست دارد و آنان ]نیز[ او را دوست دارند... آنان از سرزنش هیچ ملامتکننده اى هراسى ندارند".
امام على علیه السلام درتفسیر این آیه مىفرماید: "هم أصحاب القائم؛(39) آنان، یاران امام قائمعلیه السلام هستند".
اگر این انقلاب، از رهبرى ویژه برخوردار است فیض حضور درکنار چنین امامى - که رسالت پیامبران و اولیا در طول تاریخ بشریّت را بر دوش مىکشد و مىخواهد بار بر زمین مانده آنان را به مقصد برساند - براى کسانى فراهم خواهد شد که در خود تناسبى با آن امام فراهم کرده باشند و مانند او، خالق هستى را در همه شؤون حیات و هستىشان، جریان و حضور بخشند. شاید از همین رو است که از آنان به "مردان الهى" تعبیر شده است: "رجالٌ الهیّون".(40)
اهداف و آرمانها
ما تاکنون، برخى از ابعاد انقلاب بزرگ حضرت را بیان کرده، به تبیین ویژگىهاى یاران ایشان از این منظر پرداختیم. درصدر سخن گفتیم راه دیگرى نیز براى فهم خصوصیات یاران امام مهدى )عج( وجود دارد و آن تحلیل اهداف انقلاب بود.
با نگاه به اهداف و آرمانهاى انقلاب جهانى حضرت ولى عصر )عج( نیز مىتوان ویژگىهاى یاران او را - که در واقع پدید آورندگان و ابزار آن اهدافاند - گمانه زد. در قسمتهایى از دعاى ندبه، به برخى از این اهداف، اشاره شده است. بدین منظور، مرورى کوتاه به دعاى ندبه خواهیم داشت:
1. ستم سوزى: "این المعدّ لقطع دابر الظلمة؛ کجا است مهیا شده براى ریشه کن کردن نسل ستمگران"!
یکى از آرمانهاى حضرت، ظلم ستیزى است. اصولاً، در روایات فراوانى، به عدالت گسترى و ظلم ستیزى حضرت اشاره شده است: "یملا الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً".(41) کسانى خواهند توانست همراه او براى قطع ریشههاى ظلم و بى عدالتى، کمر همّت بسته و در این مسیر استوار بمانند که خود، از ظلم گریزان بوده و خویشتن را از جور و ستم پیراسته باشند؛ چرا که حضرت مهدى )عج(، از ظالمان به عنوان بازوى خود، استفاده نخواهد کرد.
ظلم، مصادیق فراوانى دارد؛ مانند ظلم به خویشتن )فروختن خویشتن به ارزانتر از لقاى حق و جهت مادّى و حیوانى دادن به استعدادها و توانمندىهاى خود( و ظلم به خانواده، دوستان، جامعه و... . همچنین احتکار، اسراف، سلب آسایش، اهمال در حقوق دیگران، و... همه از مصادیق ظلم است و مرتکبان آن، بیرون از محفل یاران حضرت خواهند بود.
2. احیاى سنن: "أین المدّخَر لتجدید الفرائض و السنن؛ کجا است، آن ذخیرهاى که فریضهها و سنّتها را احیا مىکند"!
از دیگر رسالتهاى حضرت، احیاى فریضهها و سنّتهاى الهى است. یاران او، در انجام دادن فرایض و سنّتهاى الهى، اهتمام کامل خواهند داشت؛ زیرا نخستین قدم براى انجام دادن این رسالت، رعایت آن از سوى احیا کنندگان آن است.
از پیشوایان معصوم ماعلیه السلام ، سنّتهاى نیکویى در رابطه با گفت و شنود، رفت و آمد، غذا خوردن، لباس پوشیدن و ... به جاى مانده است؛ ولى متأسفانه بسیارى از آنها مهجور مانده است.
آنان که رعایت شیوهها و مدهاى رایج جامعه را، برخود فرض مىدانند و سنّتها و روشهاى پیشوایان معصومعلیه السلام را فراموش کردهاند؛ در جمع یاران حضرت راهى نخواهند داشت.
3. احیاى قرآن: "أین المؤمّل لإِحیاء الکتاب و حدوده؛ کجا است آن که آرزو مىرود قرآن و حدودش را زنده کند". حضرت خواهد آمد تا قرآن، را از غربت به در آورد و گردهاى نشسته بر رخش را بزداید. آن را از کنج مساجد، به متن زندگى انسانها بیاورد و دردهایشان را با آن تسکین بخشد و نابسامانىها را به سامان رساند.
بیگانگان با قرآن - که هفتهها و ماهها قرآن را نمىگشایند و انس و الفتشان با اشعار، آثار ادبى و رمانها، از انس با قرآن بیشتر است - در بزم با صفاى یاران حضرت، جایگاهى نخواهند داشت. اما یاران حضرت، نه تنها اهل قرائت قرآناند؛ بلکه آن را در اَعماق جانشان جریان بخشیده و با آن زندگى مىکنند و روحشان، را صفا مىبخشند.
"تُجلى بالتنزیل بصائرُهم و یرمى بالتفسیر مسامعهم؛(42) با قرآن، دیدگانشان نورانى مىشود و تفسیر آن، در گوش جانشان، جاى مىگیرد".
4. عصیان ستیزى: "أین مبید أهل الفسوق و العصیان و الطغیان؛ کجا است آن بنیان کن اصحاب فسق و عصیان و طغیان"!
از دیگر برنامههاى امام مهدى علیه السلام، مبارزه با اهل فسق و نافرمانى است و زندگى یارانش از این آلودگىها پاک است. آنان، هم چنانکه با خداى خود عهد بستهاند که از اطاعت او سرنپیچند؛ با ولىّ او نیز بیعت بستهاند که از محارم الهى چشم بپوشند".
امام على علیه السلام مىفرماید: "إنَّه یأخذ البیعة عن أصحابه على أن لا یسرقوا و لا یزنوا و لا یسبّوا مسلماً و لا یقتلوا محرماً... و لا یضربوا أحداً إلاّ بالحق... و لا یأکلوا مال الیتیم... و لا یشربوا مسکراً...؛(43) از اصحاب خود بیعت مىگیرد که دزدى نکنند، دامنشان را به آلودگى نیالایند، مسلمانى را دشنام ندهند، کسى را به ناحق نکشند،... کسى را نزنند؛ مگر این که مستحق آن باشد، ... مال یتیم را نخورند،... شراب ننوشند...".
5. عزت دوستان: "أیْن معزّ الأولیاء و مذلّ الأعداء؛کجا است عزّت بخش دوستان و خوار کننده دشمنان!".
در طول تاریخ - به جز بعضى از زمانها - به سبب بهرهمندى عدهاى از زر و زور و به کاربردن حیله و تزویر، غلبه و عزّت ظاهرى براى جبهه باطل بوده است و مؤمنان و پارسایان واقعى، به ظاهر زبون و خوار و در چشمان کوته بین دنیاپرستان، کمارزش و زبون بودهاند. و آن حضرت مىآید تا به این ستم تاریخى پایان دهد و عزّت واقعى مؤمنان را در ظاهر نیز نمایان سازد و بىمایگى و بىپایگى عزّت ظاهرى جبهه طاغوت را بر ملا کند. کسانى خواهند توانست با او در پیمودن این مسیر، همراه و همقدم باشند که به عزّت واقعى پارسایان، با تمام وجود اعتقاد داشته باشند و باطل را - با تمام ظاهر فریبنده و پرهیاهوى خیره کنندهاش - ذلیل و زبون بدانند؛ نه اینکه در برابر اهل دنیا و اربابان زرو زور، خاکسار و فروتن باشند و در برابر مؤمنان تهى دست، متکبر و مغرور! امام على علیه السلام درتفسیر آیه "... أذلةٍ على المؤمنین أعزّةٍ على الکافرین"(44) فرموده است: "هم أصحاب القائم؛(45) آنان، یاران امام قائمعلیه السلام هستند".
بشارتها:
1. جوانان، از آن جا که از فطرتهایى پاک و بى آلایش برخوردارند و تعلّقات و وابستگىها، دراعماق جانشان ریشه ندوانده است؛ بیشتر یاران آن حضرت را تشکیل خواهند داد. امام علىعلیه السلام مىفرماید: "یاران امام قائمعلیه السلام، جواناند و در میانشان پیر یافت نمىشود؛ به جز اندکى، مانند سرمه در چشم و نمک در طعام که کمتر از هر مادّه در طعام، نمک آن است".(46)
البته، جوان بودن یاران امام، لطمهاى به جایگاه پیران با ایمان نزده و بر عدم همراهى ایشان گواهى نمىدهد؛ چرا که اوّلاً پیران - گرچه تعدادشان اندک است - اما باز هم درمیان اصحاب ویژه حضرت حضور دارند و ثانیاً، به جز 313 یار اصلى، مؤمنان بسیارى نیز گرد حضرت جمع شده و ایشان را یارى خواهند کرد.
2. بر اساس برخى از روایات، بانوان نیز درمیان اصحاب ویژه حضرت، حضور چشمگیرى دارند. و این، نوید شوقانگیز و شعف آورى براى بانوان است تا کمر همت بسته و براى پیوستن به این جمع پربرکت، تمام توان خود را به کار گیرند . امام باقرعلیه السلام مىفرماید:"یجیئ و الله - ثلاثُمأةٍ و بضعة عشر رجلاً فیهم خمسون امرأة یجتمعون بمکّةَ على غیر میعاد؛(47)به خدا سوگند! 313 تن که پنجاه تن از بانوان نیز در میانشان حضور دارند، بدون هیچ قرار قبلى، در مکه گرد هم جمع خواهند شد".
آنچه گذشت، شمهاى از ویژگىهاى یاران امام مهدىعلیه السلام بود . به جهت برخوردارى از این خصوصیات، در روایات، از آنان به عظمت یاد شده و پیشوایان معصوم علیه السلام زبان به ستایش و بزرگداشت آنان گشودهاند.
امام على در وصف آنان مىفرماید: "فبأبی و أمی من عدّةٍ قلیلةٍ أسمائُهم فی الأرض مجهولة...؛(48) پدر و مادرم فداى گروه اندکى باد که در زمین ناشناختهاند...!"
"أُولئک هم خیار الأمّة مع أبرار العترة؛(49) آنان خوبان امت اند با نیکان خاندان )پیامبرصلى الله علیه وآله(".
شاید دانستن این ویژگىها، براى برخى، به جاى آن که امید بخش و حرکتزا باشد، باعث سستى و ناامیدى گردد؛ چرا که به حق، یاران امام مهدى علیه السلام از صفاتى عالى و کمالاتى بى شمار برخوردارند و این ویژگىها، به ظاهر، از حدّ و اندازه انسانهاى معمولى فراتر است. شاید برخى با مقایسه خود با آنان - به جهت ضعفها و کاستىهایشان - فاصله خود را با آنان، غیر قابل جبران بپندارند! امّا توجّه به دو نکته، ما را از دام این یأس و ناامیدى مىرهاند و دلمان را سرشار از نور امید و یقین مىکند:
یکم. در صورتى ویژگىهاى یاد شده، یأسآور خواهد بود که ما بر این باور باشیم که یاران حضرت، افرادى معیّناند که مثلاً اسامى آنان در روایات آمده و کسى نمىتواند از آن جمع خارج شده و یا به آنان بپیوندد . ولى خوشبختانه براى این باور، دلیل و مبناى متقنى وجود ندارد. البته در روایات از افراد معیَّنى )مانند اصحاب کهف، سلمان فارسى، مالک اشتر و...( نام برده شده است(50)؛ ولى - بر فرض صحت اسناد این روایات - اینان عده اندکى از یاران حضرتاند و هنوز زمینه براى دیگران مهیا است.
انسان، حقیقتى بس پیچیده و اسرارآمیز، با قابلیّتها و توانمندىهاى خیرهکننده دارد و تا قلب انسان، از تپش نایستاده، مىتواند خود را از حضیض خاک به اوج افلاک برساند؛ به شرط این که "خود" را باور داشته باشد و بداند که مىتواند. یاران آن حضرت، نه از دیگر کرات و آسمانها هستند ونه تافته جدابافته! آنان نیز انسانهایى، از همین آب و خاکاند و پدران و مادرانى چون پدران و مادران ما دارند. خداوند نیز اگر به آنان عنایتى مىکند، به جهت لیاقتى است که خود در خویشتن پدید آوردهاند. پس مانیز مىتوانیم خود را به جمعشان ملحق کنیم؛ به شرط اینکه بخواهیم. از همینرو، پیامبرصلى الله علیه وآله به سلمان فارسى فرمود: "یا سلمان! إنّک مُدرکه و من کان مثلک و مَنْ تولّاه هذه المعرفة...؛ (51) اى سلمان! تو با او خواهى بود و نیز هر کس که چون تو باشد و مانند تو، به او معرفت داشته باشد...".
دوم. آنچه از صفات و ویژگىهاى یاران حضرت برشمردیم، غالباً مربوط به یاران ویژه حضرت (313 یاور مخصوص آن امام همام( بود؛ یاورانى که فرماندهان لشگر، دستیاران و حکّام او هستند: " هم الوزراء یحملون أثقال المملَکة عنه؛ آنان وزیران اویند که از جانب او، سنگینى بار حکومت را بر دوش مىکشند". و "هم النجباء و القضاة و الحکام و الفقهاء فى الدین...؛(52) آنان برترینها، قاضیان، حاکمان و فقیهان در دیناند". لیکن یاران حضرت منحصر در این مجموعه نیستند. در روایات، براى حضرت از لشگر ده هزار نفرى نیز سخن به میان آمده است. قیام حضرت از مکّه، پس از اجتماع آنان خواهد بود. امام صادق علیه السلام دراین باره فرمودهاند: "لا یخرج القائم من مکّة حتّى تکمُل الحلقة؛(53) امام قائم علیه السلام از مکه خارج نمىشود؛ مگر هنگامى که گروه تکمیل شوند". راوى مىپرسد: آنان چند نفرند؟ امام پاسخ مىدهد: "عشرة آلاف؛ دههزار نفر". اینان، علاوه بر خیل عظیم مؤمنانىاند که در میانه راه به حضرت خواهند پیوست.
سخن آخر اینکه ما اگر همّت آنرا نداریم که در جمع یاران ویژه حضرت باشیم؛ لااقل بکوشیم که از خیل عظیم همراهان حضرت و لشگر همگانى آن عزیز، بیرون نباشیم.
ع
پىنوشتها:
1. منتخب الأثر، ص 482.
2. بحارالانوار، ج 52، ص 352
3. نور(24)، آیه 55.
4. معجم أحادیث الإمام المهدی، ج 5، ص 284.
5. قصص (28)، آیه 5.
6. معجم أحادیث الإمام المهدی، ج 5، ص 321.
7. همان، ج 3، ص 385.
8. براى توضیح بیشتر ر. ک: خورشید مغرب، ص 52.
9. امام على علیه السلام: )منتخب الاثر، ص 611).
10. امام صادق علیه السلام: )بحارالانوار، ج 52، ص 308).
11. امام علىعلیه السلام: یوم الخلاص، ص 224. )به نقل از بشارة الاسلام، ص 220)
12. امام صادق علیه السلام: همان.
13. همان.
14. بحارالانوار، ج 52، ص 308.
15. حضرت محمدصلى الله علیه وآله: یوم الخلاص، ص 223. )به نقل از بشارةالإسلام، ص9)
16. امام سجاد علیه السلام: )منتخب الأثر، ص 244).
17. امام صادق علیه السلام: بحارالانوار، ج 52، ص 308.
18. همان.
19. همان.
20. حضرت محمدصلى الله علیه وآله: یوم الخلاص، ص 223. )به نقل از بشارةالإسلام، ص 9)
21. امام صادق علیه السلام: بحارالانوار، ج 52، ص 308.
22. امام صادق علیه السلام: بحارالانوار، ج 52، ص 308.
23. امام سجاد علیه السلام: منتخب الأثر، ص 244.
24. مائده(5)، آیه 54.
25. منتخب الأثر، ص 475.
26. بحارالانوار، ج 52، ص 259.
27. امام علىعلیه السلام: یومالخلاص، ص 224. )به نقل از بشارة الاسلام، ص 220)
28. امام سجادعلیه السلام: یومالخلاص، ص 228. )به نقل از بشارة الاسلام، ص 24)
29. همان.
30. همان.
31. اختصاص شیخ مفید، ص 172.
32. عن المفضل و قال: کنت عند ابى عبدالله علیه السلام بالطواف فنظر الىّ و قال لى: یا مفضّل مالى اراک مهموماً متغیّر اللون؟ قال: فقلت له: جعلت فداک نظرى الى بنى العباس و ما فى ایدیهم من هذا الملک والسلطان و الجبروت فلو کان ذلک لکم لکنّا فیه معکم. فقال: یا مفضل اما لو کان ذلک لم یکن الا سیاسة اللیل و سیاحةالنهار و اکل الجشب و لبس الخشن شبه امیرالمؤمنین 7 و الافالنار...":) بحارالانوار، ج 52، ص 359).
33. امام صادق علیه السلام: بحارالانوار، ج، 52، ص 354.
34. منتخب الاثر، ص 469.
35. امام علىعلیه السلام، یومالخلاص، ص 223. )به نقل از بشارة الاسلام، ص 220)
36. همان.
37. همان.
38. مائده (5)، آیه 54.
39. منتخب الاثر، ص 475.
40. امام علىعلیه السلام: یوم الخلاص، ص 226. )به نقل از بشارة الاسلام 297)
41. غیبة طوسى، ص 52.
42. امام علىعلیه السلام: یومالخلاص، ص 226. )به نقل از بشارة الاسلام، ص 297)
43. منتخب الاثر، ص 469.
44. مائده (5)، آیه 54.
45. منتخب الاثر، ص 475.
46. بحارالانوار، ج 52، ص 333: "ان اصحاب القائم شباب لاکهول فیهم الا کالکحل فى العین والملح فى الطعام واقل الزّاد الملح".
47. همان، ص 223.
48. معجم احادیث الامام المهدى، ج 3، ص 101.
49. یومالخلاص، ص224، )به نقل از بشارةالاسلام، ص 39).
50. "امام صادق علیه السلام : إذا قام قائم آل محمّد استخرج من ظهر الکعبة سبعة و عشرین رجلاً و سبعة من اصحاب الکهف و یوشع، وصى موسى، و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسى، و أبادجانة الانصارى، و مالک الأشتر؛ چون قائم آل محمدعلیه السلام قیام کند از پشت کعبه بیست و پنج نفر را بیرون خواهد آورد... و هفت نفر از اصحاب کهف و یوشع، وصى حضرت موسى و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسى و ابادجانه انصارى و مالک اشتر".)معجم أحادیث الامام المهدی، ج 5، ص 122).
51. همان، ص 222.
52.همان، ج 5، ص37.
53. بحارالانوار، ج 52، ص 367.