بهترین زمان پایهریزی این ارزشها، دوران کودکی است. تعداد این ارزشها بسیار زیاد است و زمان کمی هم برای یاددادنشان وجود دارد. اما کدامیک را به فرزندانمان آموزش دهیم و چگونه و با چه روشی؟ با این حال، والدین نباید نگران باشند؛ زیرا.........
هر پدر و مادری از اهمیت ارزشها آگاه است و هنگامی که بحث آموزش ارزشها به کودکان مطرح میشود، دوست دارد حداکثر تلاش خود را بکند. ارزشها، همان چیزهایی هستند که با آنها زندگی میکنیم و شادی و موفقیت ما را تضمین میکنند. در واقع، بهترین زمان پایهریزی این ارزشها، دوران کودکی است. تعداد این ارزشها بسیار زیاد است و زمان کمی هم برای یاددادنشان وجود دارد. اما کدام یک را به فرزندانمان آموزش دهیم و چگونه و با چه روشی؟ با این حال، والدین نباید نگران باشند؛ زیرا ارزشها با یکدیگر ارتباط دارند؛ برای مثال، هنگامی که به کودکتان بخشندگی را یاد میدهید، او همدردی را هم یاد میگیرد. هنگامی که او ارزش خوشبینی را درک میکند، حس استقامت و پشتکار را نیز درمییابد. در ادامه به چند ارزش مهم و روش آموزش انها اشاره میکنیم که یاددادنشان به کودکان سبب میشود تا آنها با ارزشهای دیگر نیز آشنا شوند.
صداقت، مهمترین و ضروریترین ارزشی است که باید به کودک آموزش داده شود. جالب اینجاست که این همان ارزشی است که کودکان بیشتر در معرض از دست دادنش قرار دارند. کودکان در هنگام تولد، هیچ درکی از معنای فریب ندارند. با این وجود، همگام با رشد، همراهی پاداش با انجام دادن کارهای خوب که معمولا برای القای ارزشها به کودکان مورد استفاده قرارمیگیرد، بهخودیخود موجب کاشتن بذر دروغگویی در دل کودکان میشود. برای تأیید این مطلب، میتوان به برخی از برنامههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی اشاره کرد که بهطور قطع در آنها هیچ آموزشی از علم اخلاق وجود ندارد و گویا با اخلاق بیگانهاند. هنگامی که کودک شما صادق است، نه تنها اشتباه خود را قبول میکند، بلکه به نصیحت شما برای آنکه دوباره مرتکب همان اشتباه نشود، گوش خواهد داد.
23 سال پیش شیمیدانى مصرى به نام دکتر رشاد خلیفه که در امریکا اقامت داشت ,پس از سه سال کار مداوم و استفاده از کامپیوتر! ادعا نمود که نظم حیرت انگیزى رادر قرآن کشف نموده است .
قالَ أمیرالمؤمنین علیهالسلام لاِءَصْحابِهِ: «إِنَّ الدُّنیا، خَدّاعَةٌ، صَرّاعَةٌ، مَکّارَةٌ، غَزّارَةٌ، سَحّارَةٌ، تَأْکُلُکُمْ بِأَضْراسِ الْحَنایا».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: «همانا دنیا بسیار فریبکار، حیلهگر، گولزن و جادوگر است و دنیا با دندانهاى مرگ شما را خواهد خورد».
ظاهرش زیبا، و باطن حیلهگر در خودش آرد بیندازد به سر
هیچ بویى از وفا و رحم نیست هیچ رنگى از حیا و شرم نیست
تیغ تیز آورده و لبخندِ مکر مىزند گردن به تیغ و بند مکر
آبْ شورست و کسى سیراب نیست قصهاش جز قصه یک خواب نیست
دل به بند روى زیبایش مبند بر مزاح تلخ ایامش مخند
ظاهرش با مهر و در دل صد جفا این جفاپیشه، کجا آرد وفا؟
خرمن عمرت بسوزاند دمى بىپناه و خستهجان، بىهمدمى
مىگذر از این گذرگاه فریب قصه حوّا و شیطان است و سیب
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «إِنَّکُمْ لَنْ تَسعَوا النّاسَ بِأمْوالِکُمْ، فسعوهم بِعَلاقَةِ الْوَجهِ و حُسنِ اللقاء».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: شما هرگز نمىتوانید مردم را بوسیله ثروت و مالى که در دست دارید، به خود متوجه سازید، پس آنان را بوسیله اخلاق و روش صحیح به خود نزدیک کنید.
مردمان همخانه در یک خانهاند جملگى ساکن به یک کاشانهاند
گر رضاى دوست خواهى خواست کرد با محبت گرم کن دلهاى سرد
مردمان تشنه همه بر جام مهر مهربانى عرضه کن زیر سپهر
عاقبت بر مال، فصل دى رسد گنج «خلق خوش» به پایان کى رسد؟
این یکى با بذل و بخشش بیشتر آن یکى را جان ز فکرش ریشتر
پس ز گنج خوى خوش انفاق کن اینچنین با مردمان میثاق کن
مردمان را جملگى با بذل مال کى توان خشنود سازى در کمال
مردمان با خوى خوش راضى شوند با رضایت پیش آن قاضى شوند
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «مَن عَتَبَ عَلى الزّمانِ طالَتْ مَعْتَبَتَهُ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: کسى که به زمان خود خشمگین شود، ناراحتى او زیاد به طول خواهد انجامید.
خشم راه چاره هر درد نیست خشمناکى شیوه هر مرد نیست
مرد باید با تلاطمهاى دهر فکر خوش آرد به طوفانها، نه قهر
کشتى این زندگى بر آبهاست آبها همسایه غرقابهاست
ناخدایى، مرد، باید ساز کرد عقل را با صبر خود، دمساز کرد
خشم بر این روزگار پرفریب جز دوام غصّه کى سازد نصیب؟
تا قیامت گر به خشم آوا کنى کى گره از این گرهها وا کنى؟
پس لجام خشم خود در دست گیر تا نگردد روبَه سختى چو شیر
هیچ کس جز با تعقل مرد نیست شادمانى جز به صبر درد نیست
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «مُجالِسَةُ الاْءَشرارِ تُورِثُ سوءُ الظَّنِّ بِالاْءَخیارِ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام که ایشان فرمودند: همنشینى با بدان، موجب بدبینى نسبت به نیکان است.
ماه را، چون ابر، زندانى کند تیرگى با شب گرانجانى کند
تو چو ماه و ابر، یار بدسرشت ماه را این ابر، گر دربر گرفت
مىکند خاموش شمع بینشش مىرود در خواب خطّ رویشش
خوبها را زشت مىبیند همه از بدى هرگز ندارد واهمه
خارها در چشم او گُل مىرسند کجرویها خوش به منزل مىرسند
تیرگى در چشم او عادى شده اندُه، خوبان بر او شادى شده
تو گُلى با خار همپایه نهاى با شب اى خورشید، همخانه نهاى
چون که با نیکان نشینى از سرشت باز گردد بر تو درهاى بهشت
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «بِئْسَ الزّادُ إِلَى المَعادِ، أَلْعُدوانُ عَلَى الْعِبادِ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: دشمنى کردن با بندگان خدا، بدتری توشهاى براى روز قیامت است.
بندگان هریک عزیزان خدا دوست دارد هریکى را او جدا
هریکى رنگى و بویى پیش او هم فقیر و هم غنى درویش او
عزّتى دارند بىحدّ و حصار پیش آن یکتا خدا و کردگار
دشمنى با این عزیزان جاهلىست بهره دریاى آن بىساحلىست
آب در هاون نباید کوفت مرد عاقلى، این دشمنى هرگز نکرد
دشمنى جز آتشى در سینه نیست جاى نیکىهاست، جاى کینه نیست
آتشى در خرمن خود مىزند تار مرگى بر تن خود مىتَنَد
توشهاى گر خواهى آوردن به بر دشمنى هرگز به آن وادى مَبَر
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «قیمَةُ کُلُّ امْرِءٍ ما یَحْسُنَهُ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: ارزش هر انسانى بسته به اعمالى است که موجب نیکنامى او گردد.
ارزش دریا به حجم و عمق نیست ارزش انسان به عقل و حُمق نیست
ارزش دریا به مروارید اوست آن که دُرّش بیشتر، قدرش نکوست
ارزش بستان به گلهاى زیاد بوستانى بى گل رنگین مباد
در مثل دریاست جان آدمى ارزش انسان به وقت است و دمى
کار نیکش بیشتر باشد ز بد نیکنامى ماند از او تا ابد
نام نیک است آنچه ماند یادگار ورنه جز این هیچ ناید در شمار
ارزش هرکس به اعمالىست کان نیکنامش مىکند در این جهان
هرچه افزونتر شوى اى نیکنام پلهاى بالاتر آیى سوى بام
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «أَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسانِهِ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: مردم در زیر زبان خود مستور و مخفى هستند.» (مقصود این است که تا انسان سخن نگوید، قدر و اندازهاش معلوم نمىگردد).
هرکسى رازىست اندر پردهاى تا چه در این پردهها پروردهاى
راز چون بودن، توانها، عیبها با خدا بودن، نهانها، غیبها
این همه راز مگو روشن شود گر بیانت گل کند گلشن شود
این زبانسازىست پردهدار راز چون به گفت آید بگوید راز ساز
تا خموشى، هیچ کس آگاه نیست در پسِ این جان ناآگاه کیست
رازها گر فاش گردد راه نیست «لب گشوده» دلو جز در چاه نیست
هم زبان را در عنان خویش دار هم وجودت را به پاکى بیش دار
تا اگر راز ضمیرت شد عیان شرمسار خود نگردى در جهان
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «ما هَلَکَ اِمْرؤٌ عَرَفَ قَدْرَهُ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: مردمانى که اندازه و ارزش خود را بدانند، هیچگاه از بین نخواهند رفت.
قدردان تو کسى جز خویش نیست جامه شاهى سزاوار تن درویش نیست
هرکسى هرجاست شأن اوست آن قدر خود مىدان که بس نیکوست آن
نه فراتر، نه فروتر، جاى خویش گر بقا خواهى از این عمر پریش
رودخانه چون فروتر شد نشست آبشارى شد، درون خود شکست
در شب معراج چون روحالامین همقدم شد با رسول آخرین
چون به اوج عرش آمد بازگشت چون نیارستى از آن منزل گذشت
گفت اگر آیم، بسوزد بال من برتر از قدر من است آمال من
پس فراتر از مقام خود نشد ماند و احمد، ره به جاى خویش بُرد
گوهر هجدهم:
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «أَلتَّدْبیرُ قَبلَ الْعَمَلِ یُؤْمِنُکَ مِنَ النَّدَمِ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: پیش از این که کارى را شروع کنى، در اطراف آن نیک تأمّل کن، تا شما را از پشیمانى نگهدارى کند.
تا که ننشیند درون گِل عمل بعد از اندیشه کند عاقل عمل
گر گریزان از پشیمانیستى طالب فرداى نورانیستى
فکر را همسایه هر کار کن چشم دوراندیش را بیدار کن
درنگر پیرامُن هر کار نیک پس عمل آور پس از پندار نیک
پس شروع کن کار با فکر درست با توکّل بر خدا، ذکر درست
بعد از آن هرچه سرانجامش شود خوب یا بد، هرچه فرجامش شود
مىشوى از هر پشیمانى رها چون که شرط عقل آوردى بهجا
بعد از آن یابى چه زیبا رامشى در پس این کار خود، آرامشى
گوهر نوزدهم:
امیرالمؤمنین علیهالسلام : «مَنْ وَثَقَ بِالزَّمانِ صَرَعَ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: هرکس به زمان خود اعتماد بورزد، به پشت به زمین خواهد افتاد.
زندگى میدان جنگ است و جَدَل نوش آن نیش است و ترک آن، عسل
بس حریفى ناجوانمردست او درپى افکندن مرد است او
تا که غافل گردى از او یک نفس حاصل عمرى بسازد او، عَبَس
پس مشو غافل، حریف دهر را تن به آرامش مده این نهر را
اعتمادى بر شب خوابش مکن آتشى تو، تکیه بر آبش مکن
همچو مارى خوش خط و خال است او یا که نیکو میوهاى کال است او
گر نخواهى بر زمین خاکت کند دور، از رضوان و افلاکت کند
خواب را از دیده غفلت بران تکیه بر این دهر را جایز مدان
گوهر بیستم:
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «خاطَرَ بِنَفْسِهِ مَنْ اسْتَغْنى».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: «کسى که خویشتن را بىنیاز دانست، خود را به مخاطره و هلاکت خواهند افکند».
از نیاز است گردش لیل و النهار کى بگردد مهر و مه در این مدار؟
بىنیاز این جهان تنها خداست خود، نیاز دیگران، رمز بقاست
بىنیازى در خور هر فرد نیست زیور ما جز نیاز و درد نیست
ما به هم محتاج و محتاج خدا دستگیر هم به منهاج خدا
احتیاج خلق بر هم زشت نیست بىنیاز از دیگران در دهر کیست؟
تو نیاز خویش از او مىطلب با دو دست خلق آید، لطف رب
هرکه خود را بىنیاز محض دید طعم تلخ بىمرادىها چشید
در خطر افتاد از کبر و غرور تا که خود را دید در عین عبور
چهل گوهر
مجموعه چهل حدیث از روایات نقل شده توسط حضرت عبدالعظیم حسنی رحمة الله
به نام خدا و با سلام
این چهل گوهر جزو احادیثی است که حضرت عبد العظیم حسنی که درود خدا بر او باد از امامان نقل کرده است. امیدوارم بخوانید و انشا الله استفاده کنید.(1)
عَنْ... محمدِ بن علىِ علیهالسلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! لا تَغَرَّنَّکَ النّاسُ مِنْ نَفْسِکَ، فانَّ الأمرَ یَصِلُ إِلَیْکَ دُونَهُمْ».
امام محمد باقر علیهالسلام: اى محمد بن مسلم! مردم تو را گول نزنند زیرا که مسئولیت کارهایت متوجه خودت است.
کى خورد عاقل فریب خلق را تا بپوشانند بر وى دلق را
خلق تعریف از چنان و چون کنند جامه عقل تو را بیرون کنند
خلق بالا مىبرندت همچو ماه بعد از آن چون یوسفت در قعر چاه
جایگاه خویش را معلوم کن فتنههاى خلق را معدوم کن
هرکسى آن مىبرد، کان کشته است کار تو بر غیر تو ننوشته است
هرکسى بارش به دوش خویش ماند نامه اعمال خود را خویش خواند
پس حذر کن از فریب مردمان قدر خود را قدر فعل خود بدان
ابر کردار تو گر بارانى است جز به مُلک تو نمىآید به دست
عَنْ... محمدِ بن علىِ علیهالسلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و لا تَقْطَعْ النهارَ عَنْکَ کَذا وَ کَذا».
امام باقر علیهالسلام: اى محمد بن مسلم! ایام عمرت را به کارهاى بیهوده نگذران و روزهاى زندگى خود را به چون چرا به هدر نده.
باد گویى، زندگانى را، نهر است یک دم از آن جشن و دیگر دم قهر است
مىرود این باد ز گلزار عمر مىزند او، سکه به بازار عمر
نیک غنیمت شمر این وقت را تکیه بزن، شاه تویى، تخت را
وقت رسیدن به بدن نیست آن لنگر کشتى مفکن اى جوان
خواب مرو، موقع بیدارى است آب زمان در دل جان جارى است
هیچ به جز کار خدا نیک نیست عمر، یک و عشق، یک و او یکى است
مهلت امروز براى خداست عمر به بیگانه سپردن خطاست
«ما خَلَقْنَا الاِْنسُ و جِنَّ» و این جهان «یَعْبُدُونَ» خالق مُلک و مکان
عَنْ... محمدِ بن علىِ علیهالسلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و لا تَقْطَعْ النهارَ عَنْکَ کَذا وَ کَذا فانّ معک من یحصى علیک».
امام باقر علیهالسلام: اى محمد بن مسلم! ایام عمرت را به کارهاى بیهوده نگذران، زیرا با تو افرادى هستند که کارهاى روزانه تو را احصاء مىکنند.
عمر رفت و من، به بند چون و چند صیدها صیاد گشت و من، به بند
نبدىّ چون و چرا آزاد نیست بیمناکى، شیوه فرهاد نیست
روز عمرست این، نه روز بىشمار لحظه لحظه با عبادت در شمار
آبِ بىجریان شود مرداب مرگ کو حیات و زندگى در آب مرگ
مرد باید، همچو رودى در خروش زندگى بخشد به جان صد خموش
همتى سازد شود پروانهاى گرد شمع ذکر حق، دیوانهاى
محتسبها بر دو دوشت، جایگیر در نوشتِ کارها، از خواب، سیر
تو معلم، محتسبها، درسگیر هرچه گویى، در نوشتن، بس دلیر
عَنْ... محمدِ بن على علیهالسلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و لا تستصغرنّ حسنةً تَعْملُ بِها فِإِنّکَ تَراها حَیْثُ تَسُّرُکَ».
امام محمد باقر علیهالسلام: اى محمّد بن مسلم! اگر عمل نیکى را انجام دادى اگرچه کوچک باشد، حقیر مشمار.
کار نیکو را سبک دیدن، خطاست چون ثواب کارها، اندر قفاست
خیر را در اندک و بیشى مبین تو در آن تنها رضاى حق ببین
خیر را او نیک مىداند سزا پس رها کن، بر رضایش ده رضا
بنده را کارى به چون و چند نیست جز رضاى دوست او، خرسند نیست
کوچکش مشمار تا بینى که آن مىکند خشنود جان و آن جهان
چون نکویى مىکنى بر آب ده چشم سنجش را به کارت، خواب ده
ابر شو، باران بباران از کرم خاک شو در زیر پاى هر قدم
تا که سیراب از تو گردد تشنهکام تا نبارى، کى شوى شیرین به کام؟
عَنْ محمدِ بن علىِ علیهالسلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و لا تستصغرنّ سیئةً تَعْملُ بها، فِإِنّکَ تَراها حَیْثُ تَسُؤکَ».
امام باقر علیهالسلام: اگر کار زشتى از تو صادر شد او را نیز کوچک ندان، زیرا که به شما خواهد رسید در وقتى که تو را بدحال خواهد ساخت.
شعلهاى کوچک بسوزد کشت را کوچکش مشمار، کار زشت را
اخگرى کافىست اندر نیستان تا بسوزد، جمله جلمه، بىامان
کار بد کوه است گر کاهى بُود ناله، جانسوز است گر آهى بود
این جهان کوه است و کار ما صدا چند چند آید صداها سوى ما
کار شیطان است، زیبا مىکند زشتها را چون که اغوا مىکند
عالم عقبى است چون آئینهاى انعکاس مهرها یا کینهاى
گر کمش دیدى تو کار زشت را مىرسد جایى که خواهى کشت را
تا درو سازى، در آن آتش زند باد اندوهى به جانت بردمد
عَنْ... محمدِ بن علىِ علیهالسلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و أحسن فانّى لم أر شیئا قطّ طلبا و لاأسرع درکا من حسنةٍ محدثةٍ لذنبٍ قدیم».(علل الشرایع، باب النوادر العلل، حدیث 49)
امام باقر علیهالسلام: نیکى نما به درستى که من چیزى را ندیدم که انسانى را زودتر به مقصد رساند از عمل خوب جدیدى که در مقابل گناه کهنهاى انجام دهد.
کاروانى مىرود تا کوى دوست ما از او دوریم و او در روبروست
مرکبى رهوار باید، تیزرو هر نفس گامى نهد در سوى او
مرکب رهوار مؤمن نیکى است پر کشیدن از دل تاریکى است
نو به نو خیزى به جاى «کهنهشر» مىرساند هم به مقصد در سفر
پس گناهان را به نیکىها بشوى دولت خود را ز نیکىها بجوى
در میان کاروان زندگى خویش بود آن را که با بالندگى
دور سازد زشتها با خیرها دوست بگزیند به جاى غیرها
پس به جاى پاى، بالَش مىدهند با جمالى خوش، کمالش مىدهند
گوهر هفتم:
قالَ الرِّضا علیهالسلام : «أَلْمُؤْمِنُ الذَّی إِذا أَحْسَنَ اِسْتَبْشَرَ وَ إِذا أَساءَ إِسْتَغْفَرَ».
امام رضا علیهالسلام: مؤمن کسى است که هرگاه نیکى کند، از عمل خود خوشوقت گردد، و هرگاه از او عمل بدى سرزند، استغفار کند.
دست او ابرست و بارانش ثواب نى چون دستِ بخل در قحطى آب
بارش نیکى او بر دیگران مىکند خرسند جانش را جوان
چشمهاى دارد ز فیضِ لطفِ یار هم بنوشد هم بنوشاند، هزار
مىشود از کارهاى خیر مست دل بر این بازار بىفردا نبست
لیک چون آلوده گردد دامنش یا شرار غم فتد در خرمنش
دیده را جولانگه باران کند نالهها همچون عزاداران کند
تا خدایش درب رحمت وا کند جاى در آن منزل والا کند
پس چنین باشد صفات مؤمنان دست نیکى دست توبه در میان
گوهر هشتم:
قالَ الرِّضا علیهالسلام : «ألمسلم الّذى یسلّم المسملون من لسانه و یده».
امام رضا علیهالسلام: مسلمان کسى است که مسلمین از دست و زبان او در آسایش به سر برند.
در امان دار از زبان و دست خویش هان مکن جانهاى مردم را پریش
این زبان و دست بهر جنگ نیست بهر «مردمسوزى» و نیرنگ نیست
دست را باید به کار نیک زد راه دور وصل را نزدیک کرد
این زبان، مدح و ثناگوى خداست عافیت از بدزبانى برنخاست
بایدت با این زبان نغزگوى شاد سازى مردمان در گفتگوى
دست را باید که در کار آورى مهربانىها به بازار آورى
تا گره بگشایى از کار کسان یا که سنگ غم برآرى از میان
پس مسلمانى بر این اصل است راست آهى از دست و زبانت برنخاست
قالَ الرِّضا علیهالسلام : «لیس منّا من لم یأمن جاره بوائقه».
امام رضا علیهالسلام: از ما نیست آن کسى که همسایگان از شرور و فساد آن در امان نباشند.
هردو در یک سایه چون همسایهایم ساکنان یک زمین و خانهایم
زیر یک سایه به یک دیوار مرز ساکن یک جا به سایهزار مرز
چون نخواهى اهل خود آزار داد پس نشاید آن سوى دیوار داد
ساکن کندوى آن بهتر که خویش بر عسل دادن گمارد نه به نیش
چون عسل در خانه مىآرى به دست سهم همسایه نباشد، نیشِ دست
در امان دار از بدى همسایه را باعث رنجش مشو سرمایه را
از برادر بر غم تو زودتر نفع این سرمایه مىآید به بَر
نیست از پاکان چو آزار آورد زهر خود بر دیگران بار آورد
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «لایَزالُ النّاسُ بخیرٍ ما تَفاوَتوا فإذا إِسْتَوُوا أَهْلَکُوا».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: مردم همواره در خیر هستند تا آن وقت که با یکدیگر تفاوت داشته باشند، هرگاه با هم مساوى شدند، از بین خواهند رفت.
فرق با هم هر زمانى زشت نیست زشتى و زیبایى از یک کشت نیست
گر همه خلق جهان یکسان شوند روبهان همپایه شیران شوند
رمز خیر زندگى در فرقهاست فرقها سرمایهاى زان خداست
پنج انگشت هم اگر یکسان شود کار با این دست کى آسان شود؟
گر همه عطار یا افسر شوند غنچههاى ذوقها پرپر شوند
این یکى قفل و دگر نقش کلید هریکى در جاى خود کارى مفید
تا نباشد فرق، زیبایى کجاست؟ زشت و زیبا در کنار هم سزاست
پس چنان شو تا که فرقت با کسان در نکویى باشد و حُسن بیان
گوهر چهارم:
گوهر سوم:
گوهر دوم:
گوهر اول:
«خواب راحت»
هر پدر و مادری آرزو دارد کودکانش خوابی همراه با آرامش و شادی داشته باشند تا روزی با نشاط آغاز نمایند اگر خوب دقت کنیم خواب واقعاً بخشی از زندگی ماست. بله خواب واقعاً بخش بسیار مهمی از زندگی من و شماست. شاید در عمرمان یک سوم تا یک چهارم آن به خواب بگذرد.
اما به هنگام خواب، این روح و جان را باید به جانان سپرد تا در خواب از آن خدای بزرگ هم بیاموزد و هم با یاد او بیاساید. خواب آرام در تنهایی یافت نمی شود پس حقیقتاً خواب راحت با یاد خدا ضامن خوشبختی روزانه ی ماست بنابراین قبل از خواب می خوانیم:
1- سوره توحید (3 مرتبه)
2- آیت الکرسی (1 مرتبه)
3- تسبیح حضرت زهرا علیها السلام
توصیه قرآن به مادران باردار
دوران بارداری با همه فراز و فرودی که دارد، شیرین ترین و خاطره انگیزترین دوران زندگی مادر و در عین حال سرنوشت سازترین دوران حیات جنین به شمار می رود.
رژیم غذایى مناسب برای بانوان در طول حاملگى و دوران پس از آن (زایمان و شیردهی) باتوجه به تغییرات جسمانى فراوانی که در سیستمهاى بدنى آنان شکل می گیرد، در سلامتی و تکامل جنین و حتی نسلهای پس از آن، نقشی بسزا ایفا می کند.
افزون بر تاکید فراوان دانش پزشکی بر اهمیت تغذیه صحیح مادران در این دوران حساس، دین و شریعت نیز نسبت به این مساله ساکت نبوده بلکه مراقبت ها و دستورالعملهای خاصی را تجویز نموده است.