ساختمان بدن ستاره سانان آن ها از یک صفحه ی مرکزی با تعدادی بازو است که از آن سرچشمه می گیرد.
بیش از 1500 گونه ستاره دریایی شناسایی شده اند.
آن ها یا روی کف ماسه ای و گل و لای ته اقیانوس می خزند و یا روی صخره های دریایی زندگی می کنند و معمولاً به رنگ زرد مایل به خرمایی دیده می شوند. اما بعضی از آن ها را در رنگ هایی مثل قرمز، نارنجی، آبی، صورتی، سبز و ... وجود دارند و می توان دید! در عین حال در رنگ های ترکیبی نیز مشاهده شده اند.
بسیاری از احساسات و رفتارهای منفی دانشآموزان، مکانیسمهای دفاعی آن ها برای مقابله با قدرت معلم است. علت این رفتارها و احساسات در روشهای حل کشمکش غیرقابل پیشگیری بین خود دانشآموزان، و دانشآموزان با معلمین نهفته است.
در این مقاله ما یک روش جانشین برای حل کشمکشها پیشنهاد میکنیم، روشی که معلمین میتوانند با به کار بردن آن تغییرات مشخصی (و حتی اساسی) را در چگونگی پرداختن به کشمکشهای دانشآموزان به وجود آورند، یعنی تغییراتی که به جای پرداختن به علائم، به ریشه مسأله میپردازد.
مراحل تازه حل مسائل میتواند در کلاس و مدرسه انقلابی به وجود آورد و راههای خلاقانهای برای بهتر شدن کل پیشرفت تعلیم و تربیت به وجود آورد.
موضع روش (3) در مقابل وضعیت کشمکش نیازها، اینگونه است که افراد درگیر در کشمکش برای یافتن راهحلی که برای هر دو طرف قابل پذیرش باشد، به هم میپیوندند، راهحلی که لازمهاش باخت هیچکس نیست. بیشتر معلمین که سالهای متمادی از روش برد - باخت استفاده کردهاند، از نتایج این روش سوم، حیرتزده میشوند.
روش (3) کاملاً ساده است و کاربرد آن در روابط دیگر نیز وجود دارد. این روش گاهی با موفقیت کامل، اختلافات را حل میکند.
روش (3) یک فرآیند است. در مدتی که طرفهای درگیر از اول تا آخر روی مشکلشان کار میکنند، چندین عمل متقابل باید انجام دهند.
در کشمکش، معلم و شاگرد عقلهایشان را روی هم میگذارند تا راهحل ممکنی را پیدا کنند تا کارآیی داشته باشد، بعد تصمیم میگیرند کدام راهحل برای برآورده شدن نیازهای هر دو طرف یعنی هم معلم و هم شاگرد بهترین است.
قبل از استفاده از روش 3، مهارتهای پیشین مانند برخورد م?ثر و گوش دادن فعال استفاده میشود تا با فرستادن «پیامهای من» مطمئن شده که مسأله را متوجه شده است و نیازها را نیز به زبان آورده است. وقتی نیازها مشخص شدند.
حل مسأله برای یافتن راهحل که باعث رضایت هر دو طرف میشود، انجام گرفته و کشمکش پایان مییابد و هر دو برنده هستند و هیچیک نیز متوسل به زور نمیشوند.
همه ما در هر سن و سالی که باشیم، هیچگاه خاطرههای خوشی را که از معلمهای خوبمان در دوران تحصیل داشتهایم از یاد نمیبریم. در واقع همینقدر که این خاطرهها برای ما شیرین و به یادماندنی هستند، تأثیراتی هم که از خود به جای میگذارند قابل توجه و ماندگارند. بنابراینرابطه بین دانشآموز و معلم یکی از بهترین ارتباطاتی است که ما در طول زندگی خود تجربه خواهیم کرد.
گاهی کودک شما معلمش را دوست ندارد و گاهی به نظر می رسد معلم، زیاد از کودک شما خوشش نمیآید. از آنجا که همه شکل و همه نوع معلمی وجود دارد، ممکن است در طول مدت تحصیل فرزند شما معلمی پیدا شود که زیاد با کودک شما جور درنیاید. شما به عنوان والدین خوب، باید قبل از این که در مسئله به طور مستقیم دخالت کنید، دریابید که واقعیت چیست و حق با کیست. اغلب، قضیه بدین صورت حل و فصل می شود که بعد از چند هفته حساسیت ها از بین می روند و کودک، به تدریج خودش را با شخصیت و خصوصیات معلم وفق میدهد.
چه کودک شما معلمش را دوست داشته باشد و چه نداشته باشدوظیفه شماست که به کودک کمک کنید تا در مدرسه به بهترین نحو عمل کند و وظایفش را درست و بیعیب و نقص به انجام برساند. احساس منفی او دربارهی معلم، نباید تاثیری در درس و تکالیف مدرسهای او داشته باشد. شما نمیتوانید یک کودک را مجبور کنید کسی را دوست داشته باشد، ولی میتوانید رفتاری را به او بیاموزید که به او کمک کند با احساساتش طوری کنار بیاید که باعث بهبود مناسبات او با معلمش شود.
*بین واقعیات و تصورات، تفاوت بگذارید.
وقتی که ما خواب هستیم، بدنمان بیدار است و به فعالیت های حیاتی خود ادامه می دهد تا ما بتوانیم به طور سالم به زندگی خود ادامه دهیم. بنابراین در طی خواب دستگاه های مختلف بدن دچار تغییراتی می شوند که ما در این مقاله آنها را برای شما بیان می کنیم.
در مقاله قبلی با عنوان " وقتی خوابید چه اتفاقی برای بنتان رخ می دهد؟" ، درباره تغییرات مغز، چشم، هورمون ها، دمای بدن، عضلات و خون در طی خواب برای شما صحبت کردیم. حال تغییرات سایر قسمت های بدن را برای شما می گوییم.
تاثیر خواب بر دستگاه گوارش
حتما تا به حال برایتان پیش آمده است که به خاطر موضوعی نگران شده و مدتی را در اضطراب ناشی از آن گذرانده باشید. نگرانی به این دلیل که باعث می شود به خودتان بیایید و اقدامی انجام دهید مفید است، اما اگر از کنترل شما خارج شود
خود می تواند به یک مشکل عمده بدل شود. شبهات و هراس های بی امان نمی توانند روی انگیزه شما تاثیر مثبتی داشته باشند، بلکه برعکس، موجب کاهش انرژی و اختلال در فعالیت های روزمره می شوند. خبر خوب این که اضطراب مزمن یک عادت قابل ترک است. شما می توانید فکر خود را طوری تربیت کنید که به زندگی از جنبه های مثبت تری نگاه کند. اضطراب مداوم باعث بی خوابی و کسلی روزانه می شود. دیدگاه انسان ها نسبت به اضطراب دوگونه است. برخی از جنبه منفی به آن نگاه می کنند و بر این باورند که نگرانی مداوم خطرناک است و موجب آسیب سلامت جسمی آنها می شود. این افراد بیم دارند که کنترل نگرانی خود را از دست بدهند و این نگرانی هیچ وقت متوقف نشود. گروه دیگر که از جنبه مثبت به نگرانی می نگرند فکر می کنند نگرانی از رخداد وقایع بد و مشکلات پیشگیری می کند و آنها را برای بدترین شرایط آماده می سازد و آنها را به سوی کشف راه حل رهنمون می کند.
ادامه مطلب...
نگرش منفی یا نگران بودن به خاطر نگرانی، موجب افزایش اضطراب و تداوم نگرانی می شود. اما نگرش مثبت به نگرانی نیز می تواند به همان اندازه آسیب زننده باشد. برای آن که بتوانید به اضطراب و نگرانی خود پایان بخشید باید ابتدا این باور را که نگرانی هدف مثبتی را دنبال می کند، فراموش کنید. وقتی بدانید نگرانی خود مشکل اصلی است و به چشم راه حل به آن نگاه نکنید، می توانید امیدوار باشید که کنترل ذهن نگران خود را دوباره به دست بگیرید.
این که به خودتان تلقین کنید که نباید نگران باشید معمولا کارگر نیست. شما نهایتا می توانید برای مدت کوتاهی فکرتان را مشغول کارهای دیگر کرده و افکار نگران کننده را برای مدتی مهار کنید ولی هیچ وقت نمی توانید به صورت دائم از شر آنها رها شوید. در واقع، این کار اغلب موجب قوی ترشدن و تداوم بیشتر این افکار می شود. شما می توانید با یک آزمایش ساده این مساله را امتحان کنید. چشم های خود را ببندید و یک فیل صورتی! را تصور کنید. حالا سعی کنید در مورد آن فکر نکنید. هر کار دیگری خواستید انجام دهید ولی فقط برای پنج دقیقه به فیل صورتی فکر نکنید. خوب حالا چه شد؟ آیا توانستید فکر فیل صورتی را از سرتان خارج کنید؟ توقف افکار معمولا باعث می شود توجه بیشتری به موضوعی که قصد فرار از آن را دارید داشته باشید، اما این به آن معنی نیست که شما نمی توانید کنترل نگرانی را به دست بگیرید. کافی است روش دیگری را امتحان کنید و این همان جایی است که استراتژی به تعویق اندازی نگرانی به داد شما می رسد. به جای این که از دست نگرانی فرار کنید به خودتان اجازه دهید برای مدتی آن را پذیرا شوید.
زمان و مکان مناسبی برای نگرانی انتخاب کنید: زمان و مکان مشخصی را برای نگران بودن اختصاص دهید. این زمان و مکان باید هر روزه ثابت باشد (مثلا اتاق پذیرایی از ساعت پنج تا 20:05 دقیقه بعد از ظهر) البته این زمان می بایست به هنگام خوابیدن فاصله کافی داشته باشد تا موجب اضطراب شما قبل از خواب نشود. در طول دوره نگرانی اجازه دارید در مورد هر موضوعی که فکر شما را به خود مشغول کرده است فکر کنید، اما این افکار فقط مربوط به همین دوره است و بقیه روز باید بدون این افکار نگران کننده سپری شود.
نگرانی امروز را به فردا بیندازید: اگر افکار مضطرب کننده به سراغتان آمدند آن را در جایی یادداشت کنید و فکر کردن درباره آن را به دوره نگرانی موکول کنید. به خودتان یادآوری کنید که بعدا فرصت فکر کردن در خصوص این موضوع را خواهید داشت، پس لزومی ندارد همین الان فکر خود را مشغول کنید. این کار را برای بعدا بگذارید و فعالیت روزانه خود را دنبال کنید.
در دوره نگرانی، فهرست نگرانی های خود را مرور کنید: افکار نگران کننده ای را که در طول روز یادداشت کرده بودید در دوره نگرانی مرور کنید. به این افکار اجازه دهید فقط در طول این دوره شما را نگران کنند. نگرانی هایی که دیگر برایتان اهمیت ندارند را رها کنید و اگر لازم شد طول دوره نگرانی را کاهش دهید و از بقیه روزتان لذت ببرید. به تعویق انداختن نگرانی ها باعث می شود از مقابله با آنها در زمان حال رها شوید. از آنجا که این نگرانی ها را به زمان دیگری موکول می کنید، دیگر جدالی برای مهار افکار وجود ندارد. وقتی توانایی به تعویقاندازی افکار مزاحم را پیدا کردید درخواهید یافت که بیشتر از آنچه تصور می کردید قادرید نگرانی هایتان را کنترل کنید.
مطالعات نشان می دهند وقتی نگران مشکلی هستید به صورت گذرا اضطراب کمتری را احساس می کنید. مرور مشکل در ذهن، شما را از هیجانات دور می کند و شما حس می کنید که چیزی را به دست آوردهاید، اما باید بدانید نگرانی و حل مشکلات از یکدیگر متمایزند. حل مشکل شامل ارزیابی وضعیت، یافتن راه حل و عملی کردن آن است. از سوی دیگر، نگرانی بندرت موجب رسیدن به راه حل می شود. نگرانی به این دلیل که باعث می شود به خودتان بیایید و اقدامی انجام دهید مفید است، اما اگر از کنترل شما خارج شود خود می تواند به یک مشکل عمده بدل شود. هر وقت با مساله نگران کنندهای مواجه شدید، از خودتان بپرسید آیا این مشکل در زمان فعلی وجود دارد یا فکر می کنید ممکن است در آینده رخ دهد؟ اگر فکر می کنید این مشکل در آینده برایتان پیش خواهد آمد احتمال رخداد آن چقدر است و یا نگرانی شما واقع بینانه است؟ یا در برابر مشکل یا برای پیشگیری از آن کاری از دستتان ساخته است؟
نگرانی های قابل حل آنهایی هستند که می توانید بلافاصله برای از بین بردن آنها کاری انجام دهید (مثلا اگر (مثلا اگر یک روز سرطان بگیرم چه کار کنم؟ یا اگر کودکم تصادف کند چه میشود؟) اگر نگرانی شما قابل حل است ابتدا فهرستی از راه حل هایی که به ذهنتان می رسد تهیه کنید. لازم نیست حتما بهترین راه حل را انتخاب کنید. اما اگر مشکل شما از گروه غیرقابل حل بود چه؟ همان طور که قبلا گفتیم نگرانی باعث اجتناب از احساسات ناخوشایند می شود. نگرانی باعث می شود تا در ذهن خود به دنبال راه حل باشید و در دام هیجانات گرفتار نشوید. هنگام نگرانی احساسات شما به طور موقتی مهار میشود، اما به محض توقف، تنش و اضطراب باز می گردد و اینجاست که نگران احساسات موجود خود می شوید.
نمی توانید از پس اجاره خانه این ماه برآیید می توانید از صاحبخانه درخواست کنید اجاره این ماه را به تعویق بیندازد)، اما علیه نگرانی های غیر قابل حل نمی توانید اقدامی صورت دهید
تنها راه خروج از این چرخه نامطلوب این است که یاد بگیرید چگونه احساسات خود را پذیرا باشید. این روش ممکن است ابتدا به خاطر باورهای منفی شما درباره احساسات کمی عجیب به نظر برسد. مثلا شاید بر این باور باشید که باید همیشه منطقی بوده و کنترل امور را در دست داشته باشید و احساسات تان باید همواره معنی و مفهوم خاصی داشته باشند و نباید احساساتی همچون ترس یا عصبانیت را تجربه کنید، اما حقیقت این است که هیجان و احساسات شما می توانند همانند زندگی تان آشفته شوند. آنها همیشه مفهوم ویژهای ندارند و همواره خوشایند نیستند، اما تا وقتی که بتوانید این احساسات و عواطف را به عنوان قسمتی از انسان بودن بپذیرید، می توانید بدون درهم شکستگی آنها را تجربه کنید و بیاموزید که از آنها به نفع خودتان استفاده کنید. دستورالعمل های بعدی به شما کمک می کند تا تعادل بهتری بین ادراک و احساسات خود برقرار کنید.
فکر کردن در مورد اتفاقات ناگوار باعث نمی شود زندگی قابل پیش بینی داشته باشید. با وجود این که ممکن است هنگام نگرانی احساس ایمنی بیشتری داشته باشید، اما این فقط یک توهم است. تمرکز کردن بر بدترین حالت ممکن از رخداد حوادث ناگوار پیشگیری نمی کند بلکه فقط باعث می شود از داشتن چیزهای خوبی که هم اکنون دارید لذت نبرید.
نگرانی اغلب به زمان آینده و این که چه اتفاقی ممکن است رخ دهد و شما چه کاری انجام خواهید داد، مربوط می شود. معطوف کردن توجه به زمان حال یکی از تکنیک هایی است که شما را از نگرانی ها رها می سازد. در این روش لزومی ندارد به افکار نگران کننده بی اعتنا باشید یا با آنها مبارزه کنید. در عوض، به راحتی از بیرون به آنها نگاه کنید و هیچ واکنشی نسبت به آنها نشان ندهید. توجه کنید که اگر به نگرانی هایی که بروز می کنند توجه نکنید آنها همانند ابری که در آسمان حرکت می کند بسرعت می گذرند، اما اگر با نگرانی های خود درگیر شدید، دیگر گرفتار می شوید. نکته دیگری که باید به خاطر داشته باشید این است که احساسات شما خواه ناخواه از اطرافیانتان تاثیر می پذیرند. مطالعات نشان دادهاند که احساسات مسری هستند. ما بسرعت خلق و خوی دیگران را به خود جذب می کنیم حتی اگر آنها را نشناسیم و با آنها صحبت نکرده باشیم ولی افرادی که زمان بیشتری را در کنار آنان سپری می کنیم تاثیر بیشتری روی وضعیت ذهنی ما می گذارند.
افکار مزاحم را به چالش بکشید
اگر از اضطراب مزمن رنج می برید، احتمال دارد نگرش شما به زندگی به گونهای باشد که آن را هولناک تر از آنچه هست تصور کنید، مثلا شاید وقوع شرایط ناگوار را بیشتر از حد واقعی احتمال می دهید، خیلی زود روی بدترین حالت ممکن تمرکز می کنید یا با افکار منفی همانند حقیقت رفتار می کنید. ممکن است حتی توانایی شخصی تان برای مقابله با مشکلات زندگی را دست کم بگیرید و با اولین علامت بروز مشکل از پا درآیید. این نگرش های غیر منطقی و بدبینانه، اغتشاش های شناختی نام دارند. هر چند اغتشاش های شناختی بر پایه واقعیات نیستند، اما کنار گذاشتن
آنها آسان نیست. اغلب اوقات آنها بدون آن که بدانید به قسمتی از الگوی تفکر شما بدل می شوند. اغتشاش های شناختی که می توانند باعث افزایش نگرانی و استرس شوند، عبارتند از: نگرش سیاه و سفید به وقایع بدون هیچ حد وسط (اگر نتوانم موفق شوم، کاملا شکست می خورم.)، تعمیم دادن یک تجربه منفی و انتظار صحت داشتن آن برای همیشه (چون این بار نتوانستم استخدام شوم، دیگر هیچ وقت نمی توانم)، تمرکز روی نکات منفی و بی توجهی به مثبت ها و توجه به تنها چیزی که مطابق برنامه پیش نرفته در مقابل بقیه چیزهایی که درست به نتیجه رسیده اند. برچسب زدن به خودتان بر پایه اشتباهات (من شکست خوردهام، نادانم، بازندهام)، مسئول قلمداد کردن خود برای چیزهایی که در کنترل شما نیستند (تقصیر من است که فرزندم تصادف کرد، باید به او می گفتم که در موقع باران با احتیاط رانندگی کند). سعی کنید این موارد را بشناسید و در دام آنها گرفتار نشوید.
مشاوره روانشناسی
فرآوری و تنظیم: مرکز مشاوره
اخذ:تبیان
امامت مهمترین اصل اعتقادی مذهب تشیع است. امامت در لغت به معنای دوستی، یاری دادن، به دست گرفتن کاری، فرماندهی داشتن و . . . است و در اصطلاح، یک منصب الهی و خدادادی است که شامل همه فضیلتهای انسانی است.
مطابق این تعریف، امامان از سوی خداوند و به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تعیین میشوند، دارای همان فضایل و امتیازات پیامبر (بجز مقام نبوت) هستند، و کار آنان منحصر به حکومت دینی نیست.
اما دانشمندان اهل سنت امامت را این گونه تعریف میکنند:
ادامه مطلب...
« الامامه رئاسه عامه فی امور الدین و الدنیا، خلافة عن النبی؛ (امامت یعنی ریاست و سرپرستی عمومی در امور دین و دنیا در مقام جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم.)
مطابق این تعریف، امامت یک مسئولیت ظاهری در حد ریاست حکومت است؛ اما حکومتی که شکل دینی دارد و عنوان جانشینی پیامبر (در امر حکومت) را به خود گرفته است. طبیعتاً چنین امامی میتواند از سوی مردم برگزیده شود!
به عبادت دیگر علمای اهل سنت، امامان را تنها به معنای جانشینان پیامبر در بر پا داشتن احکام شرع و پاسداری از حوزه دین دانسته اند.
اما شیعیان معتقدند مقام امامت در امتداد مقام نبوت است و ولایت امام همان ولایت نبوی و ولایت الهی است که ناگسستنی است. بنا به اعتقاد شیعیان، امامت فقط یک حکم شرعی فرعی نیست.
اخذ: سایت رشد