بسیاری از دانش آموزان از این که درس ها را فراموش می کنند گله مند هستند.
از آنجایی که حافظه انسان درگیر یادگیری و به خاطر سپردن مطالب است. در واقع فراموشی هم به حافظه انسان مرتبط است، نخست کمی درمورد حافظه صحبت می کنیم سپس به نحوه مطاله درست که منجر به فراموشی نشود می پردازیم.
یک برداشت عامیانه حافظه را مخزنی تصور می کند که اطلاعات آن جا ریخته شده و نگهداری می شود و در مواقع لزوم اطلاعات استخراج شده و یادآوری می شود.
از نظر علمی حافظه عنوانی است در مورد توانایی انسان در یادگیری، نگهداری، یادآوری و استفاده از آن اطلاعات و دانش در مواقع لزوم.
تقسیم بندی حافظه
چرا شیعیان به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم ) و ائمه دوازده گانه توسل می جویند؟ آیا با وجود خداوند این نوع توسّل ها چیزی جز معنای شرک را در بردارد؟
تذکر: این شبهه از شبهات جدی افرادی است که با عنوان وهابیون در سرزمین عربستان علیه بسیاری از اصول مسلّمه اسلامی فعالیت می کنند و با توجه به اینکه عموم مسلمانان خصوصا شیعیان به مبحث توسل عقیده خاصی دارند، از شما مخاطب گرامی تقاضا داریم تا با حوصله بیشتر به مطالعه جواب بپردازید تا تمامی ابعاد این مسأله برای شما روشن شود.
جواب شبهه: در ابتداء به معنی کلمه توسّل از لغت و اصطلاح اشاره می کنیم و بعد برای اثبات شرعی بودن مسئله توسّل به آیات قرآن کریم و همچنین روایاتی که مورد قبول شیعیان و اهل سنت است اشاره می کنیم.
توسّل در لغت یعنی تمسّک جستن به وسیله ای برای رسیدن به مقصود و در اصطلاح؛ آن است که بنده چیز یا شخصی را نزد خداوند واسطه قرار دهد تا او وسیله تقرّب آن شخص به خدا گردد همچنانکه خداوند متعال در آیه 35 از سوره مائده مردم را به انتخاب وسیله تشویق نموده و می فرماید : (یا أیها الّذین آمنوا اتّقوا الله و ابتغوا إلیه الوسیلة و جاهدوا فی سبیل الله لعلّکم تفلحون) یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید پرهیزگاری پیشه کنید و وسیله ای برای تقرّب به خدا انتخاب نمایید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.[1]
آیه اول: سوره نساء آیه 64: (و لو أنّهم إذ ظلموا أنفسهم جا?وک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرّسول لوجدوا الله توابا رحیما) یعنی اگر آنها هنگامی که به خویشتن ستم کردند (و مرتکب گناهی شدند) به سراغ تو می آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش می کردند و تو نیز برای آنها طلب عفو می کردی، خدا را توبه پذیر و رحیم می یافتند.
آیه دوم: سوره منافقین آیه 5: (إذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لوّوا ر?وسهم و رأیتهم یصدّون و هم مستکبرون) یعنی هنگامی که به آنها گفته شود بیائید تا رسول خدا برای شما استغفار کند سرهای خود را (از روی استهزاء و کبر و غرور) تکان می دهند، و آنها را می بینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر می ورزند.[2]
همچنان که مشاهده می فرمایید؛ در این آیات، خداوند متعال، گناهکاران را به واسطه قرار دادن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و توسّل به آن بزرگوار تشویق می نماید تا به غفران الهی دست یابند.
روایت اول: در منابع معتبر اهل سنت چنین آمده: مردی نابینا نزد پیامبر گرامی(صلی الله علیه واله وسلم) آمد و گفت: از خداوند بخواهید تا مرا عافیت دهد (و چشمان مرا شفاء دهد)رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: اگر می خواهی دعا نمایم و اگر میل داری آنرا به تأخیر بیندازم و این بهتر است. مرد نابینا عرض کرد: دعا بفرمائید. رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: ابتدا وضو بگیر و در وضو گرفتن دقّت کن (وضوی تو احسن و دقیق باشد) آن گاه دو رکعت نماز بگزار سپس این چنین دعا کن:
(اللهمّ إنّ أسئلک و أتوجّه إلیک بنبیّک محمد نبیّ الرّحمة یا محمد إنّ توجّهت بک إلی ربّی فی حاجتی هذه فتقضی لی اللهمّ شفّعه فی) یعنی خداوندا من از تو درخواست می کنم و به وسیله ی محمّد، پیامبر رحمت به تو روی می آورم. ای محمّد من در مورد نیازم به وسیله ی تو به پروردگار خویش متوجه می شوم تا حاجتم را برآورده فرمائی، خداوندا! او را شفیع من گردان.[3]
آیا مرد نابینا که متوسل به حضرت رسول(صلی الله علیه واله وسلم) شده، مشرک است؟ آیا رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) که به او می آموزد تا چگونه آن حضرت را وسیله قرار دهد، نعوذ بالله مروّج شرک است؟!
روایت دوم: در کتاب وفاء الوفاء تألیف سمهودی دانشمند معروف اهل سنت از عمربن خطاب نقل شده که: حضرت آدم به خاطر اطلاعی که از آفرینش پیامبراسلام(صلی الله علیه واله وسلم) در آینده داشت، به پیشگاه خداوند عرضه داشت : (یا ربّ اسئلک بحقّ محمد لما غفرت لی) یعنی خداوندا! به حقّ محمد (صلی الله علیه واله وسلم) از تو تقاضا می کنم که مرا ببخشی.
آیا حضرت آدم با این توسّل مشرک شد؟!
1- هر گاه قحطی رخ می داد، عمر بن خطاب به وسیله ی عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) طلب باران می نمود و می گفت: (اللهمّ إنّا کنّا نتوسل إلیک بنبیّنا فتسقینا و انّا نتوسل إلیک بعمّ نبیّنا فاسقنا،قال فیسقون) یعنی بارخدایا! در زمان حیات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به او متوسل می شدیم و باران رحمت خود را بر ما نازل می فرمودی، اکنون به وسیله عموی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به سوی تو متوسّل می شویم تا ما را سیراب کنی. پس از آنکه دعا نمود و باران بارید، گفت: (هذا والله الوسیلة إلی الله) یعنی به خدا سوگند، او وسیله به درگاه خداوند است. [4]
آیا کسانی که به پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و عموی گرامی اش توسل می جستند، مشرک بودند؟
چرا شیعیان در نماز، از مُهر استفاده می کنند؟ آیا این کار، نوعی عبادت غیر خدا و بدعت محسوب نمی شود؟
با این که تمام فقهای اهل سنت مانند فقهای شیعه قائل به آنند که سجده بر خاک صحیح است اما نمی دانیم چرا عده ای اصرار دارند بر این که نماز خواندن با خاک و مهر نوعی بدعت در دین است!
ما در اینجا به روایاتی از منابع معتبر اهل سنت که به اثبات سنت بودن سجده بر خاک می پردازد ،اشاره می کنیم:
الف) حدیث معروف نبوی در مورد سجده بر زمین
در آیة 98 سورة نحل آمده است: ( فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ ) ای پیغمبر زمانی که خواستی قرآن بخوانی، پس پناه ببر به خدا از شرّ شیطانِ رانده شده ( یعنی أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بگو ). از این آیه إستفاده می شود که پیغمبرِ مسلمانان معصوم نبوده، چرا که آیه صراحتاً می گوید: پیغمبر از شرّ شیطان در أمان نیست و باید به خدا پناه ببرد و این را همه می دانند که شیطان در پیغمبران که معصوم هستند راهی ندارد. بنا براین، پیغمبر مسلمانان معصوم نبوده است.
جواب اوّل: إستعاذة پیغمبر جنبة دعا دارد. توضیح این که: پیغمبران ذاتاً معصوم نیستند بلکه عصمت آنها به عنایتِ الهی است. خداوند در این آیة شریفه دستور می دهد تا برای ادامة آن عنایت، از خداوند کمک بخواهد، یعنی وقتی پیغمبر قبل از قرائت قرآن أعوذ بالله می گوید، معنایش آن است که: خدایا، تا به حال با عنایت تو از شرّ شیطان محفوظ ماندم، از تو می خواهم که در آینده نیز مرا از شرّ او حفظ کنی . م?ید این مطلب، فعل أعوذ است که از أفعال مضارع بوده و زمان آینده را می رساند. با این بیان، آیة ذکر شده در صدد بیان عدم عصمت پیغمبر نیست.
جواب دوّم: ما در سوره مبارکه ناس می خوانیم که شیاطین بر دو دسته اند:
دسته اوّل: شیاطین جنّی. دستة دوّم : شیاطین إنسی ... همچنانکه خداوند متعال می فرماید: ( مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ ) .
هر چند امامان معصوم علیهم السلام از علم غیب برخوردارند و به وقایع گذشته و حوادث حال و آینده آگاهى دارند؛ اما تکلیف آنان مانند سایر افراد بشر، بر اساس علم عادى است و علم غیب براى آنان، تکلیفى ایجاد نمیکند.
امامان علیهم السلام از جهت علم و عصمت، داراى چه مقامىاند؟ و این دو چه نسبتى با مقام خلافت الهى دارد؟
علم لدنّى، علمى است که هیچ واسطه اى میان متعلّم و معلّم نیست. «لدن»؛ یعنى، نزد و حضور. اگر علمى با وساطت، حاصل شود، علم لدنّى نخواهد بود. اگر علمى از معلم صادر شود و به یک واسطه یا بیشتر، به شاگرد برسد؛ شاگرد آن علم را «نزد» معلم فرا نگرفته است و به آن علم لدنّى نمیگویند. اما اگر شاگرد از حضور خود معلم، علمى را فرا گرفت، آن علم را لدنّى مینامند. از آنجا که «انسان کامل»، هیچ واسطه اى میان او و حضرت حق تعالى وجود ندارد، از علم، لدنّى بهره مند خواهد بود و هیچ واسطه اى میان او و خداى سبحان در این تعلیم و تعلم وجود ندارد.
بخش مهمى از علوم امامان علیهم السلام از این گونه است. البته چنین دانشى با وحى رسالى به پیامبر صلى الله علیه و آله از جهاتى تفاوت دارد که تفصیل آن در اینجا میسور نیست.