اسرارنامه. یکی از مثنویهای مسلمالسند فریدالدین عطار نیشابوری (وفات 618)، نویسنده و شاعر بزرگ ایران و احتمالا از جمله نخستین آثار او. این اثر در چاپی که به تصحیح سید صادق گوهرین (تهران 1338 ) منتشر شده مشتمل است بر 3305 بیت در 22 مقاله. سه مقاله نخستن آن به ترتیب درباره توحید و نعت رسول اکرم صلیآلله علیه و اله و سلم و فضائل خلفای راشدین است. از مقاله چهارم به بعد درباره موضوعات گوناگون تصوف است. مقاله پنجم درباره اهمیت عشق و برتری آن از خرد با ابیات معروف ذیل آغاز میشود: دلا یک دم رها کن آب و گل را/ صلای عشق در ده اهل دل را/ ز نور عشق شمع جان برافروز / زبور عشق از جانان درآموز.
در مقالات بعد درباره شماری از اصطلاحات صوفیه مانند شوق و نکات صوفیانه مانند سر جان و تن و نکوهش نفس اماره سخن گفته شده است. عطار در این مثنوی فلسفه مشایی و عقل استدلالی را نکوهش میکند و در عین حال در مقاله هشتم نکات فلسفی متعددی را از دیدگاه عرفانی بیان می کند. در این مقاله وی از مراتب موجودات سخن میگوید که به ترتیب عبارتند از 1. ارکان 2. معادن 3. نبات 4. حیوان 5. انسان 6. انبیا 7. محمد.
عطار معتقد است جهانی که ما با حواس خود ادراک میکنیم موهوم است. به عبارت دیگر ما فقط ظاهر اشیا را میبینیم و درک میکنیم نه حقیقت و باطن آنها را و اگر حقیقت اشیا را میدیدیم درمییافتیم که اصل همه آنها یک چیز است. از مقاله نهم به بعد عطار به خصوص درباره معاد و احوال آخرت سخن میگوید و تقریبا تا آخر کتاب سعی میکند یاد مرگ و مردن را در خواننده زنده کند و لذا این کتاب به لحاظ القای مرگ آگاهی درمیان کتابهای صوفیانه کم نظیر است.
قدیمیترین نسخه اسرارنامه عطار نیشابوری
"همه کار جهان درد و دریغ است" و انسان ناچار باید بمیرد "بخواهی مرد گر خواهی و گرنه" و مرد نیز به ما نزدیک است، نزدیکتر از آنگه گمان میبریم در این کتاب از مقاله پنجم به بعد عطار همگان که در مثنویهای دیگر خود برای توضیحی و شرح معانی عرفانی از حکایات و تمثیلهای فراوانی استفاه کرده است. پارهای از این حکایات درباره مشایخ صوفیه است ماند بایزید بسطامی شیخ ابوسعید ابولخیر و شیخ ابولحسن خرقانی و پارهای دیگر درباره دیوانگان و مردم ابله و درویشان و امثال آنان از مردم عادی. بعضی از این حکایات ماخد حکایات مولانا در مثنوی معنوی شده است. مانند داستان معروف طوطیی که خود را به مردن زد واز قفس رهایی یافت. درباره رابطه این کتاب با مولوی داستان معروفی هم هست که دولتشاه سمرقندی و جامی نقل کرده و گفتهاند که هنگامی که بهاءالدین ولد همراه فرزندش جلالالدین از بخل هجرت کرد در نیشابور توقف کردند و عطار نسخهای از اسرارنامه خود را به مولانا داد پیدا شدن این داستان شاید نتیجه تاثیری باشد که این کتاب در مولانا به جا گذاشته است.
در سالهای اخیر به همت دکتر شفیعی کدکنی دوره آثار عطار نیشابوری به شکل بدیعی تصحیح و تجدید چاپ شده است